نمایش «راز بقا» به کارگردانی صالح علوی زاده و نویسندگی علی نورانی، سهیل کرمیار، امیر نجفی که این روزها روی صحنه تماشاخانه پالیز هست، تئاتری هست که توان دارد مخاطبش را به چالش بکشد. صالح علوی زاده کارگردان این اثر نمایشی در اظهار کرد وگویی با ایسنا در مورد روند شکل گیری و طرح اولیه […]
نمایش «راز بقا» به کارگردانی صالح علوی زاده و نویسندگی علی نورانی، سهیل کرمیار، امیر نجفی که این روزها روی صحنه تماشاخانه پالیز هست، تئاتری هست که توان دارد مخاطبش را به چالش بکشد.
صالح علوی زاده کارگردان این اثر نمایشی در اظهار کرد وگویی با ایسنا در مورد روند شکل گیری و طرح اولیه این نمایش توضیح داد: ایده اولیه نمایش «راز بقا» حدود دو سال قبل تشکیل شد و تمرینات آن ۹ ماه گذشته آغاز گردید. در زمان اِتد زدن ها، دیالوگ هایی به متن اضافه گردید و در عین حال نویسنده ها هم متن کلیدی نمایش را درج کردند. ساختار این نمایش از ابتدا در ذهن من به این شکل بود که سه اپیزود کلیدی و چند اپیزود فرعی داشته باشد بر این اساس حالا ۲۷ اپیزود دارد که با صدای زنگ و تغییر کانال تلویزیون هر یک از این اپیزودها تمام می گردد.
او با اشاره به تعداد بازیگرهایی که در این نمایش نقش آفرینی می کنند، گفته بود: من به وسیله اینکه تجربه دستیاری های بسیار داشتم با شیوه کار کردن با این تعداد بازیگر آشنا بودم. دلیل پرتعداد بودن بازیگران نمایش هم این بود که من وقتی کار را آغاز کردم، زیادی از دوستانم که در حوزه بازیگری و تئاتر فعالیت داشتند یا بیکار بودند یا از نبود کار خوب دلخور بودند، بنابر این در کنار هم جمع گردیدیم تا کار تازه ای را انجام دهیم.
این کارگردان جوان که نمایش «راز بقا» سومین تجربه کارگردانی اوست، دنبال کرد: سه ایپزود کلیدی این نمایش هر کدام یک نویسنده دارند. درواقع من نمی خواستم یک نویسنده تمام نمایش را بنویسد و ترجیحم بر این بود که تماشاگر با ادبیاتی متفاوت و جنس دیالوگ نویسی متفاوتی در روند نمایش رو به رو گردد و به این شکل از زوایایی متفاوت به یک مبحث پرداخته گردد.
علوی زاده با اشاره به این نکته که تمام بازیگران در نوشتن این متن شریک بوده اند، توضیح داد: برای تکمیل شدن نمایشنامه در زمان تمرین ها، من بیان می کردم که قرار هست یک برنامه ۱۰ ثانیه ای با مبحث ورزشی داشته باشیم، پس از آن هر کس پیشنهادی را مطرح می کرد و سر انجام به یک جمع بندی می رسیدیم به همین ترتیب تمام بازیگران در نوشتن این متن دخیل بودند.
او در مورد دکور کلیدی این نمایش که شبیه یک قاب تلویزیونی هست و تمام ماجراها درون همین تلویزیون به نمایش گذاشته می گردد، گفته بود: تلویزیون چیزی هست که ما امروزه آن را بسیار نقد می نماییم و از کیفیت برنامه سازی و صحت خبر ها آن رضایت نداریم بنابر این چرخش من هم از این حیث بود که ما خودمان در حال تشکیل دادن این تلویزیون هستیم و خودمان موجب می گردیم که این سخن ها را به ما بزنند و این عکس ها را به ما نمایش دهند.
این کارگردان اضافه کرد: یکی از عللی که من از اکسسوار صحنه استفاده نکردم و از بازیگران به جای اشیا بهره بردم این بود که در این زمانه ما وسیله هم شده ایم و علی رغم آنکه به آن آگاه هستیم به روی خودمان نمی آوریم. این وسیله بودن نخستین ایده من بود که شاید تماشاگر در دقیقه های اول نمایش برایش عادی گردد اما در آخر کار متوجه می گردد که این انسان ها می باشند که همه، وسیله هم شده اند. ما در اپیزودهای متفاوت این نمایش سراغ برنامه های متفاوت تلویزیونی رفتیم. ما قصد داشتیم تلویزیون خودمان را بسازیم و تمام کوششمان را کردیم که به سمت برنامه های طنز و شوخی ها نرویم تا نمایش مان هم شبیه آنان نشود.
علوی زاده درباره نام و علاوه بر این ترتیب قرارگیری اپیزودهای این نمایش، توضیح داد: روند قرارگیری اپیزودها به این شکل هست که به تدریج رخدادهای آغاز گردد و در انتهاء به یک مصیبت می رسد. « «راز بقا» در اصل ایهامی در خود دارد، به نظر می رسد ما برای بقا به هم احتیاج داریم و هر چقد که همدیگر را اذیت یا مسخره کنیم دو مرتبه هم برای بقا به همدیگر محتاج می گردیم. خودمان رمز بقای خودمان هستیم، اینکه زندگی خوب پیش می رود یا نه هم در دست خودمان هست. مهم ترین وجه نمایش هم جایی هست که فضای نمایشی می شکند و فاصله گذاری ای اتفاق می افتد که بازیگران اشیا را به نام خودشان به طور مثال «محمد» صدا می کنند.
او در انتهاء با بیان اینکه مدت نمایش این اثر حدود یک ساعت هست، در مورد اجرا در یک تماشاخانه خصوصی گفته بود: اجرا در تماشاخانه خصوصی سخت هست اما شدنی هست و به نسبت اینکه ما بازیگر چهره نداریم از اجرایمان راضی بودم. اما سر انجام باید اظهار کرد که جای ما در تماشاخانه خصوصی نیست و باید در تماشاخانه دولتی اجرا می رفتیم اما متاسفانه اینقدر تماشاخانه های دولتی دچار لابی شده اند که ما ناگزیر به یک تماشاخانه خصوصی رسیدیم و البته در تماشاخانه «پالیز» ما را بسیار معیت کردند و تماشاخانه ای که نرخ بلیتش ۳۵ هزار تومان هست آن را به ۳۰ هزار تومان تقلیل داد و امکان تخفیف دانشجویی هم گذاشت.
در چکیده داستان این اثر آمده هست: ” آیا ما همان چیزی هستیم که از آن فرار می کنیم ؟”
انتهای پیام
Wednesday, 22 January , 2025