پروفسور پرویز کردوانی، پدر کویرشناسی ایران قبل از ورود به بحث مقابله با بیان زدایی به تفاوت بین دو اصطلاح «بیابان» و «کویر» اشاره می کند و می گوید: « ما در ایران به نمکزار کویر می گوییم، عرب ها به آن سبخ و انگلیسی ها به آن ساتلند می گویند. بیابان به سرزمین وسیعی […]

پروفسور پرویز کردوانی، پدر کویرشناسی ایران قبل از ورود به بحث مقابله با بیان زدایی به تفاوت بین دو اصطلاح «بیابان» و «کویر» اشاره می کند و می گوید: « ما در ایران به نمکزار کویر می گوییم، عرب ها به آن سبخ و انگلیسی ها به آن ساتلند می گویند. بیابان به سرزمین وسیعی که از نظر آب و گیاه فقیر است و بارندگی ندارد، می گویند. عرب ها به آن صحرا و انگلیسی ها دزرت می گویند. برای نمونه، بیابان لوت را داریم و کویر مرکزی ایران که جنوب گرمسار، سمنان، دامغان و شاهرود را در بر می گیرد.»

وی با بیان اینکه بیابان زدایی اصطلاح اشتباهی است که در کشور ما رواج دارد و باید به جای آن از «مقابله با بیابان زایی» صحبت کرد، می افزاید: «بیابان زدایی یعنی زدودن بیابان که اشتباه است. این اصطلاح را می توان در مورد کویر به کار برد و گفت کویرزدایی که به معنای جمع کردن نمک است.»

وی با اشاره به اینکه، در سال ۱۹۷۲، روز ۱۷ ژوئن مصادف با ۲۷ خردادماه را به عنوان روز «مقابله با بیابان زایی» انتخاب کردند، تصریح می کند: «بیابان زایی از نظر سازمان ملل تنها به گیاه ربط ندارد، بلکه به انسان هم مرتبط است. اگر منطقه ای پوشش گیاهی آن به زیر ۱۰ درصد برسد به آن بیابان می گویند. هنگامی که روستاها به دلیل اینکه آب، مدرسه و امکانات لازم را ندارند تخلیه می شوند می گویند آنجا هم در حال بیابانی شدن است. ما در ایران بیابان زایی را بیشتر برای گیاه به کار می بریم، یعنی منطقه ای که پوشش گیاهی آن از بین می رود و از آن گرد و خاک بلند می شود. سازمان ملل می گوید بیابان زایی شامل انسان هم می شود اگر روستایی تخلیه شد به سمت بیابان شدن می رود، منتهی روش های مقابله با این دو مسئله متفاوت است. برای بیابانی که به گیاه ربط دارد می گویند باید در آن منطقه گیاه کاشت تا گرد و خاک بلند نشود. و برای بیابانی که به انسان ربط دارد می گویند باید علت های مهاجرت را بررسی کرد و آنها را رفع کرد.»

کردوانی با تأکید بر اینکه، بیابان از نظر اکولوژی مکانی است که در آن تولید و فعالیت موجودهای زنده کم باشد، می گوید: «سه دسته از موجودات زنده وجود دارند که شامل گیاه، حیوان و انسان هستند. هر جایی که در آن فعالیت این سه موجود زنده رو به کاهش برود، می گویند در حال بیابانی شدن و بیابان زایی است.»

وی با اشاره به اینکه، در مطالعه مسئله بیابان زایی در ایران بیشتر با گیاه سر و کار دارند و به جایی که پوشش گیاهی آن از بین برود می گویند بیابانی شده است، می افزاید: «برای مقابله با بیابان زایی در کشور ما اقدامات مختلفی از دهه های گذشته شروع شده اند. برای اولین بار در ایران از دهه ۱۳۴۰ مقابله با بیابان شروع شد که از سوی سازمان جنگل ها و مراتع طرح ریزی شد. در آن زمان برای مقابله با بیابان اقدامی به نام جنگل کاری را شروع کردند که به آن «طاق کاری» می گفتند. این اقدام برای اولین بار در ۱۰ کیلومتری جنوب سبزوار در حارث آباد صورت گرفت. صدها و هزاران هکتار طاق کاری صورت گرفت. مکان دیگری که در آن طاق کاری صورت گرفت زیدآباد کاشان(این مکان در آن زمان جزئی از کاشان بود) بود. از ۱۳۴۲ اقدام دیگری صورت گرفت و آن ورود مالچ نفتی از لیبی بود. معنی لغت مالچ در فارسی پوشش می شود. هر جایی که ماسه حرکت می کند روی آن مالچ می پاشند. ریزگرد در کشور ما نزدیک به یک دهه است که شناخته شده است، تا قبل از آن ماسه های روان و تپه های شنی را می شناختیم، که از طریق مالچ با آنها مبارزه می شد.»

وی با بیان اینکه، سازمان ملل برای مقابله با بیابان زایی به چند موضوع مهم اشاره کرده است، تصریح می کند: «موادی که برای بیابان زایی به کار می روند باید در محل وجود داشته باشند، مسائل زیست محیطی وجود نداشته باشد و آلودگی به وجود نیاورد، ارزان و به صرفه باشد و یکبار برای همیشه مشکل را حل کند.»

کردوانی با بیان اینکه مالچ نفتی خیانت است، عیب های این روش را اینگونه برمی شمارد:

– اولین عیب آن این است که تولید مالچ فرآیند هزینه بری دارد، باید نفت را تبدیل به قیر کرد و قیر را تبدیل به مالچ. برای هر کدام از این مراحل نیاز به تخصص های ویژه و ساخت کارخانه است. مالچ قیر شل است، که ۵۰ درصد آن آب، ۴۸ درصد قیر و ۲ درصد ماده ممزوج کننده می ریزند. این مراحل زمان بر و هزینه بر هستند.

– عیب بعدی آن این است که تنها یک ماشین مخصوص می تواند مالچ نفتی را بپاشد.

– پاشیدن قیر باعث می شود محیط زیست صورت خود را از دست بدهد و زشت شود.

– بوی نفت سوخته از محیط بلند می شود، و آمدن باد آن را به اطراف منتقل می کند.

– وقتی قیر می پاشند، سطح زمین سیاه می شود و با تابیدن آفتاب حرارت آن بالا می رود. موجوداتی مثل کرم، خرخاکی و هزارپا و یا گیاهانی مثل دمگاوی که اطراف قیر و یا زیرزمین هستند، از بین می روند.

– وقتی در این محیط باد می آید، باد داغ می وزد.

– در مالچ فلزات سنگین وجود دارد که سرطان زا هستند.

– وقتی در یک محیطی مالچ می پاشند اگر باران ببارد، در زمین فرو نمی رود. در چاله هایی که وجود دارند آب مانند استخر می ایستد و بعد از یک مدتی تبخیر می شود.

– بعد از پاشیدن مالچ هیچ موجود زنده ای نباید روی آن راه برود زیرا آنها را از بین می برد، این برای انسان و حیوان خطرناک است.

– بعد از سه سال تا سه سال و نیم اثر مالچ از بین می رود.

وی با اشاره به اینکه، بنابر دلایلی که مطرح شدند ریختن مالچ نمی تواند راه مثبتی برای مقابله با بیابان زایی باشد، می افزاید: «پیشنهاد من این است که به جای مالچ پاشی از طبیعت برای حل این مشکل استفاده کنیم. طبیعت خودش راه تثبیت خاک را ارائه داده است و آن ریگ پاشی است. در کشور ما هر جایی که ریگ وجود دارد، خبری از گرد و غبار نیست. من با پاشیدن مالچ مخالف هستم و به جای آن نظریه پاشیدن ریگ را دادم.»

پدر کویرشناسی ایران مزایای ریگ پاشی را شامل موارد زیر می داند:

– ریگ ارزان است و در همه جا وجود دارد. هزینه ریگ یک چهارم مالچ تمام می شود.

– در قسمت پایین دست سدهایی که ساخته شده اند، ریگ های فراوانی وجود دارند که می توان از آنها استفاده کرد.

– ریگ نیازی به ماشین مخصوص ندارد و با همین ماشین آلات معمولی که وجود دارند می توان آن را جمع آوری کرد.

– انتقال و پاشیدن آن به محل ساده است.

– با توجه به اینکه رنگ ریگ در مناطق مختلف با یکدیگر متفاوت است، وقتی که ریگ ها را پاشیدند شبیه گل قالی می شود و خوش منظره است.

-ریگ یکبار برای همیشه است و نیازی نیست که تکرار شود.

– ورود موجودات زنده به مناطقی که ریگ پاشیده اند ممنوع نیست و مردم هم می توانند از طبیعت محیطی که ریگ کاری شده است استفاده کنند.

وی با بیان اینکه طرح ریگ پاشی برای اولین بار در گرمسار استفاده شد، تصریح می کند: «تیرماه سال گذشته مهندس حیدریان، مدیرکل منابع طبیعی استان سمنان از اجرای طرح پرفسور کردوانی در زادگاهش خبر داد. طرح ریگ پاشی برای دفعه اول در گرمسار اجرا شد. در حال حاضر در گرمسار حدود ۵۰ هزار ریگ پاشیده اند. پاشیدن ریگ یک طرح بومی است که متعلق به ایران است، و کشورهای دیگر هم می توانند برای مقابله با ریزگردها از آن استفاده کنند.»

 

کردوانی با اشاره به اینکه، پاشیدن ریگ راه حل مناسبی برای مقابله با ریزگردهاست و برای تپه های ماسه ای باید از راهکارهای دیگری استفاده کرد، می گوید: «شناخت ما از ریزگردها به هفت هشت سال اخیر باز می گردد. ریزگردها برای دفعه اول از کشورهای همسایه وارد شدند؛ از غرب بغداد، شرق عربستان و صحرای آفریقا. اثر این ریزگردها به ۱۰ تا ۲۰ استان می رسید. به مرور زمان تعداد ریزگردها زیاد شد، به حدی که در حال حاضر ریزگرد داخلی داریم. در روستاهایی که آب ندارند و دیگر کشت صورت نمی گیرد به مرور زمان زمینه برای بلندشدن ریزگردها ایجاد می شود. روش مالچ پاشی نمی تواند برای مقابله با این ریزگردها موفق باشد، زیرا اکوسیستم و زیست روستایی را با مشکل مواجه می کند.»

وی ادامه می دهد: «باید بین ماسه های درشت، ماسه های متوسط و ماسه های ریز تفاوت قائل شد. ماسه های ریز همان ماسه های بادی هستند، به جای شن باید از لغت ماسه استفاده کرد و از مقابله با حرکت ماسه های روان صحبت کرد. عده ای برای اینکه نقدهایی را که به مالچ نفتی وجود داشت، رفع کنند از مالچ زیستی حرف زدند. مشکل مالچ زیستی این  است که برای کاشتن آن به آب نیاز است، در حالی که در کشور ما کم آبی شدیدی وجود دارد. این همچنین پروسه زمان بر و هزینه بری است که نیاز به امکانات و تخصص های زیادی دارد. در حال حاضر به حدی ریزگردها مسئله شده اند که کسی به مسئله ماسه های روان توجه نمی کند. در گذشته با حرکت شن و ماسه مقابله می شد، ولی در حال حاضر مبارزه با ریزگرد دغدغه اصلی در کشور ماست.»

کردوانی به لزوم نوآوری در مقابله با بیابان زایی اشاره می کند و می افزاید:  «سازمان ملل گفته است که باید همیشه نوآوری داشته باشیم، و استفاده از ریگ برای مقابله با ریزگردها یک نوآوری است. بعد از نیم قرن ما هنوز از مالچ برای مقابله با ریزگردها استفاده می کنیم، در حالی که باید به راه حل های جدید در این زمینه توجه کرد. باید دید طبیعت خودش چه راهی برای کنترل این مشکلات دارد و از راه حل های طبیعت استفاده کرد. برای حل مشکل ریزگردها می توان از ریگ استفاده کرد، و برای حل مشکل  تپه های ماسه ای باید از مالچ رسی ماسه ای مناسب استفاده کرد. استفاده از مالچ نفتی راه درستی برای حل مشکل ماسه نیست.»