به قلم نجمه سیددخت: سرزمین باستانی ایران از نظر عوامل جغرافیایی بسیار متنوع است و همین ویژگی تاثیر مهمی در شکلگیری سه شیوۀ زندگی مرتبط به هم، یعنی شهرنشینی، روستانشینی و کوچ نشینی (عشایری) شده است. ایران یکی از مناطقی است که حدود ۱۱۰۰۰ سال پیش وارد مرحلۀ کشاورزی و دامداری شده است. […]
به قلم نجمه سیددخت:
سرزمین باستانی ایران از نظر عوامل جغرافیایی بسیار متنوع است و همین ویژگی تاثیر مهمی در شکلگیری سه شیوۀ زندگی مرتبط به هم، یعنی شهرنشینی، روستانشینی و کوچ نشینی (عشایری) شده است. ایران یکی از مناطقی است که حدود ۱۱۰۰۰ سال پیش وارد مرحلۀ کشاورزی و دامداری شده است. همچنین از جملۀ مناطقی است که حدود ۸۰۰۰ سال پیش، شاهد کوچ نشینی بوده است و از حدود ۶۰۰۰ سال پیش تا کنون سه شیوۀ زندگی مرتبط به هم و در کنار هم؛ یعنی شهرنشینی، روستانشینی و کوچنشینی در این سرزمین تجربه شده است. شهرنشینان و روستانشینان به کشاورزی و دامداری اشتغال داشتهاند و کوچنشینان به دامداری و گلهداری میپرداختند. شهرنشینان و روستاییان همواره در جلگهها و دشتها و مناطق هموار مستقر بودند و کوچنشینان در مناطق حاشیهای و کوهستانها و مراتع و و نقاطی که کمتر قابلیت کشت دارد؛ به سر میبردند؛ افزون بر آن زندگی کوچنشینان و عشایر همواره با صفاتی چون سلحشوری و میهنپرستی عجین بوده و از سه هزار سال پیش، کوچنشینان نقش فعالی در امور سیاسی و نظامی ایران به عهده داشتهاند.
برخی بر این عقیدهاند که از سدۀ چهارم هجری با افزایش قوم ترک در ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران، اهمیت دامداری و گلهداری افزایش چشمگیری یافت. البته پیش از این نیز دامداری و گلهداری به سبک کوچنشینی در ایران رواج داشت و مراتع به صورت مشترک بین روستاییان دامدار و کوچنشینان مورد استفاده قرار میگرفت. سرزمین ایران بنا بر موقعیت جغرافیایی خاص خود و همجواری با اقوام کوچنشین، به ویژه از طرف شمال و شمال شرقی، همواره پذیرای قبایل کوچرو بود و از این رو این منطقه یکی از مهمترین مناطق کوچنشینی در جهان به شمار میرود. در هزارۀ اول قبل از میلاد، اقوامی که از سمت شمال وارد ایران شدند؛ اسب پرورش میدادند و دامدار بودند. بر اساس گزارشها، مناسبات کوچنشینی در دورههای اشکانی و ساسانی و حتی تا سدۀ سوم هجری به صورت محدود و کم تاثیر تداوم داشت. با نفوذ قبایل ترک در ایران و در نهایت در پی حاکمیت مغولها، کوچنشینی در ایران به اوج خود رسید؛ به طوری که برخی دورۀ حکومت مغولها در ایران را، دورۀ نهضت کوچ نشینی در ایران میدانند.
کوچنشینان در واقع با زندگی شهری و کشاورزی بیگانه بودند، یا به آن علاقه و کششی نشان نمیدادند. میتوان گفت؛ دو رکن عمدۀ زندگی کوچنشینی؛ دام و مرتع است. کوچنشینان دامهای خود را در مراتع طبیعی پرورش میدادند و با تغییر فصل از مکانی به مکان دیگر حرکت میکردند؛ بر خلاف روستاییان که فعالیتهای آنان در یک مکان خاص متمرکز است؛ کوچنشینان بر حسب امکانات محیطی در دو منطقۀ ییلاقی و قشلاقی فعالیت میکردند. فرد جامعۀ ایلی خود و خانوادهاش را متعلق و وابسته به یک گروه اجتماعی بزرگتر و به طور معمول خویشاوندی میداند که این گروه بزرگتر، طایفه و در نهایت ایل است. همچنین استفاده از مسکن ساده، سبک و قابل حمل، وسایل زندگی بسیار ساده و مقاوم، نبود بازرگانی به مفهوم امروزی در بین ایلات کوچرو، حاکمیت جمعی بر جامعۀ کوچنشین، محدود بودن صنعت و منحصر بودن آن به ابزار جنگی و نظامی از دیگر خصوصیات کوچنشینان است.
بیشک؛ ساکنان نواحی مرکزی و شمال شرق آسیا هیچ گاه مردمانی زراعتپیشه و یکجانشین نبودند. برخی از آنها شکارچیان بیشهنشین بودند. آنها هیچ گاه مانند روستانشینان، بر طبیعت سخت اطراف خویش با ایجاد نهر، سد سازی، شخم زدن و غلبه بر محیط به دفاع برنخاستند و این گونه امور را که در کشورهای متمدن و یکجانشین صورت میگرفت، به تحقیر مینگریستند. بیشتر خاندان چنگیزخان از این بیشه نشینان بودند و بیشتر آنها شکارچیان ماهری بودند و از پوست حیوانات لباس تهیه میکردند. گروه دیگر کوچ نشینان، پرورش دهندگان حیوانات و گلهداران بودند که با عنوان صحراگردان نامگذاری میشدند. معیشت آنها از طریق گلهداری بود و زندگی خود را از طریق دامداری میگذراندند. این صحرانشینان کوچرو بیشتر در استپها زندگی میکردند که مکان مناسبی برای پرورش گاو و گوسفند و بز بود. آنها در جستجوی چراگاههای تازه مهاجرت میکردند.
به هر حال از سه هزار سال پیش تا کنون، کوچ نشینان به عنوان نیرویی قدرتمند در صحنۀ تاریخ ظاهر شدند. کوچ نشینان ایران، از بدو ورود اقوام آریایی، نه تنها ستون فقرات نیروهای نظامی بودهاند؛ بلکه به عنوان بنیان گذار اغلب سلسلههای حاکم بر این سرزمین باستانی ایفای نقش کردهاند.
با مصوبه عالی شورای انقلاب فرهنگی ۱۵ مهر ماه در تقویم ایران به عنوان روز ملی روستا و عشایر نامگذاری شده است. امروز در شرایطی این روز را گرامی می داریم که ساختار عشایر و روستا در کشور متاثر از دنیای پرشتاب وسایل ارتباطی دستخوش تغییزات اساسی شده اما با این وصف هنوز به عنوان کانونهای مولد شناخته میشوند.
برابر آمار موجود جامعه عشایری ۱٫۲ درصد جمعت کشور را تشکیل میدهد، اما همین جمعیت اندک ۴۵درصد دام سبک و ۵درصد دام سنگین کشور را در اختیار دارد. علاوه بر این تامین ۳۵درصد صنایع دستی کشور نیز از آن عشایر و روستاییان کشور است.
رئیس سازمان امور عشایر ایران میگوید در صورتی که عشایر در طرح تولید قراردادی حمایت شوند پتانسیل و توانایی آن را دارند که در یک برنامه سه ساله ۵۰هزار تن به افزایش تولید گوشت قرمز کشور کمک کند.
صرف نظر از نقش عشایر و روستاییان در تولید فراوردههای گوشتی و لبنی؛ امروزه سکونت و سبک زندگی آنان به عنوان ذخایر و گنجینههای فرهنگی یکی از کانونهای جلب گردشگری محسوب میشود و در صورتی که مورد توجه متولیان امر قرار گیرد میتواند منشا درآمدهای کلانی برای کشور و بهبود معیشت روستاییان و عشایر کشور باشد.
Monday, 11 November , 2024