کافه‌کتاب (Book cafe) در واقع کافه‌ای با قفسه‌هایی پر از کتاب است که به افراد این امکان را می‌دهد تا ضمن نوشیدن یک فنجان قهوه، کتاب بخوانند. در تعریفی دیگر؛ کافه‌کتاب نوعی کافه با محیطی مملو از کتاب است که در آن افراد می‌توانند کتاب بخوانند، کتاب بخرند، خوراکی و نوشیدنی سفارش […]

 

 

 

کافه‌کتاب (Book cafe) در واقع کافه‌ای با قفسه‌هایی پر از کتاب است که به افراد این امکان را می‌دهد تا ضمن نوشیدن یک فنجان قهوه، کتاب بخوانند. در تعریفی دیگر؛ کافه‌کتاب نوعی کافه با محیطی مملو از کتاب است که در آن افراد می‌توانند کتاب بخوانند، کتاب بخرند، خوراکی و نوشیدنی سفارش دهند و گفت‌وگو کنند. به عبارتی دیگر؛ کافه کتاب تلفیقی از کافه و کتابخانه است و برای افرادی که به دنبال آرامش هستند و عاشقانه به مطالعه می‌پردازند؛ محیط بسیار جذابی است و آنها عموما پاتوقِ قشر هنرمند و تحصیلکرده هستند.

امروزه با پیشرفت تکنولوژی، کتابخانه‌ها دست‌خوش تغییر شده‌اند. حالا دیگر کمتر کتابخانه‌ای است که همچون گذشته رونق داشته باشد. آمارها نشان می‌دهند مرجعی مانند کتابخانه دیگر کارایی سـابق را نزد مراجعان خود ندارد. این گفته شاید‌ تلخ و کمی‌دردناک باشد! اما کتابخانه‌ها برای بقای خود باید از روی دست کافی‌شاپ‌ها کپی کنند! این نکته به‌ویژه دربارۀ کتابخانه‌های عمومی ‌بسیار مهم است. در اغلب کتابخانه‌ها امکاناتی مـانند اینترنت رایگان‌ وجود‌ ندارد و همین امر یکی از مواردی است که اهالی کتاب کمتر میل به حضور در کتابخانه‌ را دارند. دولت و بخش خصوصی با همکاری‌ هـم‌ بـاید‌ کتابخانه‌ها را به سیستم اینترنت‌ رایگان‌ مجهز‌ کنند. به این دلیل که یکی از راهکارهای ساده و آسان دسترسی به اطلاعات، اخبار و منابع مطالعاتی دیگر، اینترنت است؛ بنابراین اگر‌ کتابخانه‌ای‌ از امکانات‌ کاملی مانند صـندلی‌های راحت، نور کافی، سکوت و آرامش‌، گنجینۀ‌ غنی اطـلاعاتی و…برخورداری باشد؛ اما به اینترنت رایگان و پرسرعت مجهز نباشد، میل اهالی کتاب به حضور‌ در‌ آن‌ کتابخانه کاهش می‌یابد. اگرچه اهـالی کـتاب، مـطالعه از‌ روی نسخۀّ کاغذی مطبوعات و کتاب را ترجیح می‌دهند؛ اما مـیل به ورق زدن آخرین اخبار یا برگه‌هایی‌ از‌ کتابی‌ تازه در اینترنت را نباید نادیده گرفت.

می‌توان گفت؛ کافه کتاب‌ها مراکز فرهنگی هستند که از اوایل دهه هشتاد در ایران به وجود آمدند تا علاقه‌مندان به مسائل فرهنگی در فضایی عاری از ضوابط خشک و بی‌روح کتابخانه‌ها و به دور از سروصدای حاکم بر محیط کافی‌شاپ‌ها، تازه‌های نشر را ورق بزنند، احیانا فنجانی چای یا قهوه بنوشند و در عین حال از فضای فرهنگی که در محیط کافه وجود دارد برای تبادل نظر در خصوص مسائل فرهنگی و اجتماعی استفاده کنند. جای خالی محیط‌هایی چون کافه کتاب که جذابیت بیشتری به کتابخانه‌های قدیمی بخشیده و نیز قابلیت خرید کتاب و نیز صرف نوشیدنی و نیز بحث و گفت‌وگو را به مراجعه‌کنندگان می‌دهد، بسیار احساس می‌شود. ظاهراً اولین کافه کتاب ایران، به همت نشر روشنگران و مطالعات زنان در اوایل دهه ۸۰ با عنوان پاتوق فرهنگی تهران با مدیریت شهلا لاهیجی شکل گرفت که شعار آن خواندن کتاب با یک فنجان چای بود.

شاید آنچه اهالی‌ کتاب‌ را‌ به حضوردرکافه‌ کتاب‌ها تشویق کرده و این‌ مکان‌ها‌ را‌ به‌عنوان فضایی برای مـطالعۀ امـن و دوست‌داشتنی تعریف می‌کند، درهم آمیختن دو گزینۀ انتخاب‌ و آزادی عمل است. امـکان نوشیدن قهوه درحین مطالعۀ کتاب یا‌ حتی‌ انجام دادن کار با لپ‌تاپ، امکان دقایقی گپ‌زدن با مـراجعه‌کنندۀ مـیز‌ کناری‌، امکان دسترسی به اینترنت برای دقایقی گشت‌ زدن‌ در‌ دنیای تازه‌ها و درنـهایت حـتی سـفارش غذا و خوردن‌ آن‌ پشت همان میزی که در حال مطالعۀ کتاب دوست‌داشتنی‌شان هستند، اهالی کتاب را‌ بـه‌ حـضور در کـافه‌کتاب‌ها بیشتر‌از کتابخانه‌ها‌ یا‌ حتی گوشۀ دنج خانه ترغیب می‌کند. بنابراین؛ ذائقه بشر امروزی این را می‌پسندد که از کتابخانه‌های سوت و کور قدیمی به سمت کافه‌کتاب‌هایی با امکانات بهتر و جذاب‌تر روی آورند.

از سویی دیگر؛ انتشارات‌، حوزه‌ای‌ است‌ که خـطرات مالی فراوانی را به همراه دارد. این نکته به‌ویژه برای‌ انتشارات‌ آکادمیک‌ مساله‌ساز است. ناشران، از یک سو با گـسترش دانش‌ و از سویی دیگر با ضرورت‌ بازگشت‌ مالی و فروش کتاب‌ها مواجهند. آنها  هم باید‌ به‌ کسب درآمد و بازگشت سرمایه فکر کنند و تاسیس کافه‌کتاب‌ها، راهی برای برطرف شـدن این مـشکل مـالی‌ است؛ بنابراین بایستی به ضرورت اضـافه شـدن مـکانی به‌ نام‌ کافه‌کتاب در کتابفروشی‌ها و کتابخانه‌ها اهتمام ورزید.

باید بپذیریم مکان مطالعه از کتابخانه و منزل به کافه‌ کتاب تغییر کرده است؛ چرا که کافه کـتاب‌ها‌ عـلاوه بر همۀ امکاناتی‌ که‌ دارند، امکان دسترسی به کتاب‌ را‌ نیز آسان کـرده‌اند. فـاصلۀ بین خرید کتاب موردعلاقه، مطالعۀ آن و نوشیدن یک فـنجان‌ قـهوه‌ بـه یک پلک بر هم‌ زدن‌ رسیده‌ است. این نکته بـه‌ویژه‌ دربـارۀ نوجوانان و جوانان به‌ شکل‌ پررنگ‌تری در همۀ جوامع دیده می‌شود.