شهرام خرازی‌ها، منتقد سینما و تلویزیون در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری برنا گفت: تنوع مضمونی فیلم‌های ایرانی در اکران نوروز امسال قابل توجه بود و تماشاگران امکان انتخاب بیشتری داشتند. شکست فیلم کمدی «زندانی‌ها» و موفقیت فیلم تلخ «متری شیش و نیم» دور از انتظار بود. گیشه نوروز نشان داد سال به سال «سواد رسانه‌ای» […]

شهرام خرازی‌ها، منتقد سینما و تلویزیون در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری برنا گفت: تنوع مضمونی فیلم‌های ایرانی در اکران نوروز امسال قابل توجه بود و تماشاگران امکان انتخاب بیشتری داشتند. شکست فیلم کمدی «زندانی‌ها» و موفقیت فیلم تلخ «متری شیش و نیم» دور از انتظار بود. گیشه نوروز نشان داد سال به سال «سواد رسانه‌ای» تماشاگران فیلم‌های ایرانی ارتقاء بیشتری دارد.

این منتقد سینما در ادامه گفت: اگر ده سال پیش فیلمی در حد و اندازه‌های «متری شیش و نیم» به اکران نوروزی سینماها راه می‌یافت تا این اندازه با استقبال مردم مواجه نمی‌شد اما اکنون فضای فرهنگی بسیار بازتر شده و ایده‌های بکر و جسورانه نسل جدید سینماگران ایرانی در سلیقه و نگرش تماشاگران تغییر محسوسی ایجاد نموده است.

عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران یادآور شد: گیشه نوروز نود و هشت بار دیگر ثابت کرد که میزان اشتهار و محبوبیت هنرپیشه‌ها در فروش فیلم‌ها نقش کلیدی دارد. «متری شیش و نیم» بدون حضور بازیگران مطرح و شناخته شده‌اش نمی‌توانست به فروش فعلی دست یابد کمااینکه نقش کلیدی محمدرضا گلزار و مهران مدیری در فروش «رحمان ۱۴۰۰» را نمی‌توان نادیده گرفت.

این منتقد سینما اظهار داشت: «غلامرضا تختی» گزینه مناسبی برای اکران در ایام نوروز نبود. این فیلم عملاً سوخت و آن چنان که باید و شاید دیده نشد. حتی اظهارنظرهای مرحوم جمشید مشایخی درباره نحوه مرگ جهان پهلوان که بازتاب رسانه‌ای وسیعی داشت، نتوانست به دیده شدن فیلم کمک کند. بهرام توکلی در سال‌های اخیر به فیلمنامه‌نویس و فیلمسازی غیرقابل پیش‌بینی تبدیل شده و فیلم‌هایش غافلگیرکننده هستند.

وی افزود: با آن که توکلی از منظری جدید و دور از انتظار به زندگی یک اسطوره ملی پرداخته اما «غلامرضا تختی» فیلم کاملی نیست. این فیلم نه بیوگرافی تختی است نه کولاژی از زندگی او بلکه بیشتر به یک آلبوم شبیه است که عکس‌های سیاه و سفیدش نشانگر لحظات تلخ و شیرینی از زندگی صاحب آلبوم است که بی‌نتیجه در پی هم ردیف شده‌اند.

این منتقد در ادامه گفت: آن چه از تختی در فیلم توکلی می‌بینیم فاقد شخصیت‌پردازی دقیق و کامل است مثلا آن قدر بر کمک کردن تختی به مردم و نیازمندان تأکید می‌شود که این وجه مثبت از شخصیت او لوث شده و از فرط تکرار ارزش خود را از دست می‌دهد ضمن آن که این کمک‌ها کارکرد دراماتیک نداشته و از داستان بی‌رمق فیلم بیرون می‌زنند!

خرازی‌ها در ادامه افزود: شهلا توکلی به عنوان همسر تختی یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار بر زندگی جهان پهلوان بوده که نقشش را بهنوش طباطبایی بازی می‌کند اما سهم این شخصیت از فیلم بسیار اندک است تا آن حد که اصلا دیده نمی‌شود در مقابل حجم و زمان  اختصاص یافته به نقش دختر همسایه که عاشق تختی است بسیار بیشتر از نقش همسر تختی است و این جور خودسانسوری‌ها به ضرر فیلم‌های ایرانی تمام شده و ساختار مضمونی فیلم‌ها را مخدوش می‌کند.

خرازی‌ها با اعتقاد بر این که شهامت بهرام توکلی برای سنگین کردن کفه خودکشی در مقابل کفه قتل در ماجرای مرگ تختی ستودنی است، گفت: زمان به مرور غبار از چهره واقعیت می‌زداید و سینما رسانه و ابزاری است که در این غبارزدایی و رفع ابهام می‌تواند نقش مهمی داشته باشد. «غلامرضا تختی» آخرین فیلم درباره جهان پهلوان نخواهد بود و فیلم توکلی فتح بابی خواهد بود برای فیلم‌هایی که در آینده با جسارت بیشتر از موضوع مرگ این اسطوره پرده بر خواهند داشت و تماشاگر را با چالش‌های بیشتری مواجه خواهند ساخت.

این منتقد سینما در بخش پایانی گفت‌وگو از «متری شیش و نیم» به عنوان دیگر فیلم جسورانه اکران نوروز یاد کرد و اظهار داشت: سعید روستایی در این فیلم نقاب از چهره زشت اعتیاد برداشته و بر سوژه‌ای متمرکز شده که بسیار تکان‌دهنده است. سال‌هاست در فیلم‌های سینمای ایران فقط بر ابعاد فردی اعتیاد تأکید و ابعاد اجتماعی آن نادیده گرفته می‌شود در حالی که در «متری شیش و نیم» فیلمساز عمدا از این قاعده غلط پیروی نکرده و دوربین خود را به داخل بیغوله‌ها، پاتوق‌ها و زندان برده تا اعتیاد را از منظر اجتماعی نیز ریشه یابی کند. نگاه سنت‌شکن و ضدکلیشه سعید روستایی به پلیس را تحسین برانگیز است و پلیس «متری شیش و نیم» از زمین تا آسمان با پلیس دیگر فیلم‌های ایرانی تفاوت دارد و همین نکته بر ارزش‌های باورپذیری افزوده است.

خرازی‌ها از راه یافتن فیلم «متری شیش و نیم» به بخش مارکت سی و هفتمین جشنواره جهانی فجر ابراز خرسندی نمود و گفت: جشنواره جهانی فیلم فجر رخداد فرخنده‌ای برای سینمای ایران بوده و حکم سکوی پرتاب برای فیلمسازان جوانی همچون سعید روستایی را دارد؛ این جشنواره در دیده شدن فیلم‌های برتر ایرانی در مقیاس جهانی و شناساندن نسل جوان و نوجوی فیلمسازان هموطن به دیگر کشورها نقش قابل توجهی دارد.