روزنامه شهروند – پریسا اسلامزاده: « «یک لیوان چای آسان ٨هزار تومان!» این عبارت را در منوی زیادی از کافیشاپهای تهران میبینید. وقتی میپرسی طبق کدام منطق؟! هزارویک سبب میآورند از جهش دلار و نرخ کرایه گرفته تا دعوای کارخانهداران صنعت های لبنی با دامداران! اما نرخ حقیقی یک لیوان چای آسان چقدر هست؟ وقتی […]
روزنامه شهروند – پریسا اسلامزاده: « «یک لیوان چای آسان ٨هزار تومان!» این عبارت را در منوی زیادی از کافیشاپهای تهران میبینید. وقتی میپرسی طبق کدام منطق؟! هزارویک سبب میآورند از جهش دلار و نرخ کرایه گرفته تا دعوای کارخانهداران صنعت های لبنی با دامداران! اما نرخ حقیقی یک لیوان چای آسان چقدر هست؟
وقتی میپرسی طبق کدام منطق؟! هزارویک سبب میآورند از جهش دلار و نرخ کرایه گرفته تا دعوای کارخانهداران صنعت های لبنی با دامداران! اما نرخ حقیقی یک لیوان چای آسان چقدر هست؟درحال حاضر، نرخ یک بسته تیبگ ٢۵عددی چای احمد در فروشگاه شهروند ۵هزار و ٢٠۶ تومان هست. اگر این رقم را تقسیم بر ٢۵ کنید، نرخ یک عدد چای کیسهای چیزی حدود ٢٠٨ تومان درمیآید. نرخ یک بسته ۴٠٠ گرمی قند ٣٢٠٠ تومان هست. یک بسته ۴٠٠ گرمی چیزی حدود ١٣٣ حبه قند دارد، اگر شما با چاییتان دو حبه قند استفاده کنید، نرخ دو حبه قند تنها ۴٨ تومان میشود.
فرض کنیم نرخ یک لیوان آبجوش هم مطابق نرخ دستفروشها و رستورانهای بینراهی حدود ٢٠٠ تومان باشد، بدین ترتیب نرخ تمامشده کمتر از ۵٠٠ تومان هست، اما سایر هزینهها مثل دستمزد کارگر و اجارهبها چقدر رشد نموده که یک کافهدار لیوانی چای را به ١۶ برابر نرخ بفروشد؟!
کافه نرویم کجا برویم؟!
منوی کافههای تهران این روزها آنقدر گران شده هست که دیگر تینایجرها و جوانان پول توجیبیشان کفاف ندهد که پاتوقهای هرروزهشان را در کافهها بچینند. البته خیلی از مشتریان کافهها به ما میگویند: «کافه نرویم کجا برویم؟! جایگزینی میشناسید؟!» بعضیها هم به حالت طنز میگویند مثل زمان قدیم یک فلاسک چای برداریم و به پارک برویم!
البته خیلی از مشتریان کافهها به ما میگویند: «کافه نرویم کجا برویم؟! جایگزینی میشناسید؟!» بعضیها هم به حالت طنز میگویند مثل زمان قدیم یک فلاسک چای برداریم و به پارک برویم!با این حال، کافهدارها هم مثل سایر اصناف درددلهای عریض و طویلی از گرانی و پریدن مشتریها دارند. یکی از کافهداران که در چهارراه ولیعصر فعالیت میکند میگوید: «کافههای انقلاب زیادتر کافههای دانشجویی می باشند، به همین سبب دستمان برای افزایش نرخ بسته هست. »
»حالا بعضی از کافههای بالاشهر که همیشه مشتریان متمول خود را دارند، افزایش قیمتهای دوبرابری هم داشتند، اما کافههای کوچک مرکز شهر که به کافههای دانشجویی سرشناس می باشند، نمیتوانند چنین افزایش قیمتهایی دارا باشند. مالک یکی دیگر از این کافهها که در کریمخان فعالیت میکند، در مورد وضعیت این روزهای خودش و همکارانش میگوید: «با گرانیهای موخر، شرایط برای همه شغلها ازجمله شغل ما دشوار گردید. تهیه مواد اولیه، پرداخت کرایه و قبض آب و برق و گاز، دستمزد کارگر و مورد ها متفاوت وقتی سخت تر گردید که قیمتها به طور نجومی افزایش پیدا نمود. صنف ما در اوائل هر سال افزایش قیمتی ٢٠درصدی دارد و گاهی حتی اتفاق میافتاد که بعضی از مورد ها را افزایش نمیدادیم، اما سال کنونی واقعا ناگزیر بودیم از ارتقا قیمتها.»
»او ادامه میدهد: «افزایشهای ما ناچیز بود و بهعنوان مثال قهوه اسپرسویی که سال گذشته با نرخ ٩هزار تومان میفروختیم را فقط هزار تومان گران کردیم، چون کسانی که در این منطقه به کافه میآیند، افرادی نیستند که حاضر باشند روزانه برای یک فنجان قهوه ١۵هزار تومان پول بدهند، به همین سبب من ترجیح میدهم سودم را کمتر کنم، اما تعداد دفعاتی که قرار هست مشتریانم را نگاه کنم زیادتر باشد.»
دور شکلاتهای بیگانه خط قرمز کشیدیم
»یکی از کافهداران در مرکز شهر میگوید برای کاهش هزینههایش دست به اقدامات زیادی زده تا هم بتواند مشتریانش را حفظ کند، هم قیمتها را چندان بالا دوئل. این کافهدار میگوید با بالا رفتن نرخ دلار، نرخ شکلاتهای بیگانه افزایش پیدا کرده و او هم وادار شده شیکها و بستنیهایی که در آنان از شکلاتهای بیگانه مثل نوتلا استفاده میکرده را حذف نماید: «چارهای جز حذف بعضی مواد گرانقمیت نداشتیم. »
لبنیات بلای جان کافهدارها
»صاحب این کافه در خیابان فردوسی در ادامه صحبتهایش گرانشدن بیشتر از اندازه لبنیات را یکی از مشکلات کلیدی کافهدارها میداند و میگوید: «خود من به شخصه منحصرا مواردی را گران کردم که در آنان از لبنیات استفاده میشود، چون کالاهایی مثل شیر و انواع پنیر واقعا گران گردیدند. با این وجود، خود من پاستا را علی رغم افزایش نرخ نجومی مرغ ۴هزار تومان گرانکردم و از ظرفیت و کیفیتش هم نکاستم تا مشتری راضی باشد، چون اگر بخواهم نرخ را از این بالاتر ببرم، مشتری دیگر نمیآید. با این وجود، می باشند کافههایی که هم قیمتشان را بالا بردهاند، هم از ظرفیت و کیفیت غذا کم کردهاند.»
بعضی اشخاص منحصرا از قیمتهای کافهها میگویند و به مشکلات و معضلات ما اشاره نمیکنند. مشتریان ما در گروه سنی ١٨ تا ٣٠سال می باشند و بعضی از آنان حتی برای اینکه به کافهآمدن خود دنبال کردند یا دفعات آمدن خود را کم میکنند یا سفارشهای ارزان میدهند. با این وجود، امید داریم با عدم افزایش قیمتها بتوانیم مشتریان را حفظ نماییم. در همین چند وقت موخر، کافههای زیادی در مرکز شهر تعطیل شدهاند، چون نتوانستهاند هزینه کرایه و کارگر و بقیه مورد ها را پرداخت کنند، به همین سبب یا آگهی واگذاری زدهاند یا اینکه تعطیل کرده و رفتهاند.»
مشتریهای بالای شهر زیادتر چانه میزنند!
»در تهران کافههایی هم می باشند که به اسم «لاکچری» سرشناس شدهاند و گرانیهای موخر قیمتهای آنان را نیز نجومی کرده هست. جالب هست که کافههای لاکچری شمال شهر میگویند تینایجرها قشر غالب مشتریانشان نیستند و اشخاص مسنتر قرار ملاقاتهایشان را در کافههای شمال شهر فیکس میکنند. مشتریهای سن بالاتر اما اقتصادیتر می باشند و به گفته کافهدارها در مقابل قیمتها زیادتر از جایگاه ها جنوب و مرکز شهر مقاومت میکنند!
مالک یک کافه در اندرزگو میگوید: «از چکوچانه مشتریهای بالای شهر خسته شدهام و به فکر کرایه یک کافه در مرکز شهر افتادهام!» با این وجود، بعضی دیگر از کافهداران شمال شهر هم میگویند که در کافههای اشرافی قیمتها باید بالا باشد، زیر این مبحث جزیی از پرستیژ این کافههاست!
مشتریهای سن بالاتر اما اقتصادیتر می باشند و به گفته کافهدارها در مقابل قیمتها زیادتر از جایگاه ها جنوب و مرکز شهر مقاومت میکنند!مالک یک کافه سرشناس در نیاوران که نمیخواهد اسمی از کافهاش برده گردد میگوید: «ما مشتریان ثابتی داریم که علی رغم افزایش قیمتها همچنان به کافه میآیند. شرایط کافههای ما با مرکز شهر قابل مقایسه نیست. در شمال شهر رقابت برای افزایش نرخ بین کافهها وجود دارد.» » او ادامه میدهد: «با توجه به اینکه اجارهها خیلی بالاست، ناچار به بالاتر بردن قیمتها هستیم. البته قیمتهای کافههای معمولی در بالای شهر اصلا قابل مقایسه با کافههای سرشناس و بزرگ نیست و حتی به یکسوم آنان هم نمیرسد.»
نرخ در کافههای لاکچری چقدر هست؟
»کافههایی مثل دیاموند، ویونا، لمیز، تهران بین، ویکولو، گراف و کافه «ژ» از معروفترین و لاکچریترین کافههای تهران می باشند که قیمتهایشان هم نجومی هست. این کافهها قیمتهای بالایی دارند و طبق معمول هم درحال رقابت با یکدیگر می باشند. به طور مثال در ویونا که در اغلب نقاط تهران هم شعبه دارد، هیچ نوشیدنی یا خوراکی زیر ١۴هزار تومان پیدا نمیکنید. قهوهها و نوشیدنیهای گرم این کافه سرشناس و پرطرفدار از ١۴هزار تومان شروع میشود و به ٢٠هزار تومان میرسد. ویونا یکی از کافههایی هست که پیشغذا و غذاهای گرانی سرو میکند، اما همیشه مشتریان ویژه به خود را دارد.
یکی دیگر از کافههای گرانقیمت در شمال شهر کافه سبوس هست که پیشغذاهایش بالای ١۵هزار تومان و ساندویچها و برگرهایش هم از ٢۵هزار تومان تا ۴۵هزار تومان هست. این کافه رستوران، از گرانترین کافههای تهران هست و در این کافه نمیتوانید سفارشی کمتر از ٢٠هزار تومان دارا باشید. بقیه کافههای لاکچری تهران هم وضعشان همینطور هست. آنان بنا بر هزینه بالایی که بابت ساخت کافه معروفشان کرده و حتی بنا بر اجارهای که پرداخت میکنند قیمتهای بالایی دارند، اما مشتریان ثابتی هم دارند که علی رغم افزایش ٣٠ تا ۵٠درصدی قیمتها همچنان رفتن به این کافهها را ترجیح میدهند.
Friday, 16 April , 2021