این روزها سریال‌ها در نمایش خانگی با بازخوردهای متفاوتی روبه‌رو می‌شوند. در واقع می‌توان گفت نمایش خانگی و مخاطبش کم‌کم به یک تعامل رسیده‌اند و برخلاف گذشته که این عادت برای اهالی علاقه‌مند به سریال نمایش خانگی اپیدمی نشده بود که بابت دیدن هر قسمت از یک مجموعه تلویزیون دست به جیب شوند و هزینه […]

این روزها سریال‌ها در نمایش خانگی با بازخوردهای متفاوتی روبه‌رو می‌شوند. در واقع می‌توان گفت نمایش خانگی و مخاطبش کم‌کم به یک تعامل رسیده‌اند و برخلاف گذشته که این عادت برای اهالی علاقه‌مند به سریال نمایش خانگی اپیدمی نشده بود که بابت دیدن هر قسمت از یک مجموعه تلویزیون دست به جیب شوند و هزینه پرداخت کنند، اخیرا می‌بینیم مخاطبان این مجموعه‌ها (به شرط جذابیت) حاضر هستند هر هفته برای پیگیری و جا نماندن از داستان، نسخه‌های جدید سریال را از مارکت‌ها تهیه کنند و قصه را دنبال نمایند. حتی قصه و داستان نقل محافل می‌شود و درباره آن گپ و گفت‌های خانوادگی هم گرم است.

اما نکاتی درخصوص تولیدات نمایشی در شبکه خانگی وجود دارد که نمی‌توان از کنار آن به سادگی گذشت چراکه در دیده شدن و اقبال اقتصادی که هدف اصلی سرمایه‌گذاران و تهیه کنندگان این آثار است موثر می‌باشد؛

۱) تماشاگر آثار نمایش خانگی علاقه‌مند است آثاری که از این طریق تهیه می‌کند و مخاطب آن است با تولیدات تلویزیونی تفاوت فاحش داشته باشد. در واقع فاکتورهای جذابیت آثار در شبکه نمایش خانگی کمی متفاوت است با سریال‌هایی که شاید در تلویزیون با موفقیت مواجه می شود.

۲) قاعدتا شبکه نمایش خانگی به لحاظ خط قرمز و ممیزی‌ها با رسانه ملی تفاوت بسیار دارد و تماشاگر هم با این ذهنیت پای این تولیدات می‌نشیند که از سانسورهای مرسوم رسانه ملی خبری نباشد.

۳) حضور بازیگران سینمایی یا افرادی که اصولا در رسانه ملی ممنوع‌الکار هستند در شبکه نمایش خانگی با این توضیح که معمولا برخی از بازیگران خیلی علاقه‌مند نیستند در رسانه ملی دیده شوند چراکه معتقد هستند از استایل استار بودن خارج شده و عنوان بازیگر تلویزیونی به آنها می‌چسبد. در حقیقت حضور این افراد در شبکه نمایش خانگی فاکتوری است در جذب مخاطب.

۴) خط قرمزهای کلامی، گریم و حتی لحن‌ها و… یکی دیگر از آیتم‌های آثار تولید شده در شبکه نمایش خانگی است.

۵) بی تردید روابط و پوشش در شبکه نمایش خانگی با رسانه ملی متفاوت است.

فیلمنامه قطب اصلی موفقیت 

پارامترهای فوق تنها برای یکی، دو قسمت می‌تواند مخاطب تولیدات در شبکه نمایش خانگی را جذب خود کند. تردید نکنید موفقیت سریال‌هایی چون «شهرزاد» یا «شاهگوش» تنها به این دلیل است که قصه جذابیت لازم را دارد و در واقع کشش داستان مخاطب را این قسمت به قسمت بعدی می‌کشد و علاقه‌مند است با تهیه نسخه‌های بعدی قصه را دنبال کند.

اینکه تنها به واسطه شوخی‌های محاوره‌ای و نداشتن چارچوب یا چارچوبی بازتر از تلویزیون احساس کنیم می‌توانیم به هر قیمتی مخاطب را به سمت اثر بکشانیم تفکری عبث است چراکه در نمونه‌های مشابه داشته‌ایم آثاری را که در شبکه نمایش خانگی با شکست مواجه شده است.

اما در این مسیر نمونه‌هایی هم داشته‌ایم که بدون نیاز به فاکتورهای فوق مخاطب را همراه خودش داشته است. به طور مثال سریال «هیولا» اگرچه مثل همیشه با تفکری انتقادی و معترض از سوی پیمان قاسم‌خانی نوشته شده است و این روزها روی پیشخوان مارکت ها به فروش می‌رسد یا کاربران فضای مجازی از طریق دانلود آن را دنبال می‌کنند تنها به واسطه بازی خوب فرهاد اصلانی و البته چهره کاریزماتیک شخص مهران مدیری است چراکه نمی‌توان قصه معمولی هیولا را اتفاق ویژهای برای کارنامه مهران مدیری بدانیم.

نکته آخر اینکه در بیزنسی که در شبکه نمایش خانگی اتفاق می‌افتد، قطعا سرمایه‌گذاران به دنبال منافع اقتصادی و به‌موازات آن یک اتفاق قابل اعتماد هنری برای مخاطبان هستند. پس منطقی است که از هر فاکتوری که بتوانند به این مهم دست پیدا کنند سود خواهند برد و گاهی حتی زرق و برق گیرایی اثر را به محتوا ترجیح می‌دهند. حال می‌تواند این با کنار گذاشتن خطوط قرمز باشد یا استفاده از کلمات نامانوس در حوزه فرهنگ.

نکته‌ای که در اینجا قابل بررسی است این است که توانمندی هنری افراد حاضر در این آثار از نویسنده تا بازیگران و کارگردان و… نباید تحت تاثیر فروش کار به هر قیمتی قرار بگیرد. در واقع فراموش نکنیم مخاطب هوشمند ایرانی در شرایط فعلی اقتصادی و باید عنایت به اینکه به انواع و اقسام مدیا دسترسی دارد تنها برای شلنگ تخته انداختن برخی بازیگران، حاضر نیست مشتری سوپرمارکت ها برای خرید این آثار باشد.