غلامرضا صدیق اورعی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: اصل مشکل ازدواج برخلاف آنچه که مشهور بوده و گفته میشود پول و اقتصاد و رسیدن مرد به بلوغ اقتصادی نیست. باید بلوغ اقتصادی شوهر بهحدی باشد که بتواند متکفل معاش یک فرد دیگر نیز شود. درواقع رسم سنتی همه جوامع وجود یک نوع تقسیم […]
غلامرضا صدیق اورعی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: اصل مشکل ازدواج برخلاف آنچه که مشهور بوده و گفته میشود پول و اقتصاد و رسیدن مرد به بلوغ اقتصادی نیست. باید بلوغ اقتصادی شوهر بهحدی باشد که بتواند متکفل معاش یک فرد دیگر نیز شود. درواقع رسم سنتی همه جوامع وجود یک نوع تقسیم کار است مبنی بر اینکه کار کردن بر عهده مردان و فرآوری کار بر دوش زنان باشد.
براساس دیدگاه اسلام زنان با میل شخصی میتوانند کار کنند
وی افزود: درواقع هیچگاه چنین شیوهای در خانوادهها وجود نداشته که یک نفر کار کند و طرف مقابل کاری انجام ندهد. هرچند اسلام بیان کرده که برای کار کردن تکلیفی بر دوش زن وجود ندارد، مگر اینکه از روی میل و علاقه کار کند. گفتنی است که حتی پیغمبر (ص) کارهایی را برای دخترش در نظر گرفته بود تا انجام دهد. درواقع از دیدگاه پیغمبر تقسیم کار بیرون و داخل خانه بهترین نوع تقسیم کار بوده است.
اورعی ادامه داد: کار بیرون از خانه را یک نفر انجام میداده، اما کار بیرون از خانه با ارزش افزوده کار داخل خانه ارتقاء پیدا میکرده است. امروز اکثر فرآوریها چون غذا، شستن لباس و… در بازار قابل خرید است. در این راستا خانمهایی که علاقه به کار کردن و بهدست آوردن پول دارند کمتر تمایل دارند تا در بخش فرآوری فعالیت کنند، درواقع در چنین خانوادههایی زوجین برای معاش و انجام دیگر امور خانه با یکدیگر همکاری میکنند.
بدون بلوغ اقتصادی نمیتوان زندگی مستقلی تشکیل داد
این استاد جامعهشناس با بیان اینکه «مسأله بلوغ اقتصادی یک نوع واقعیت است که بدون آن نمیتوان زندگی مستقلی تشکیل داد»، خاطرنشان کرد: ممکن است بگوییم که میتوان دختر و پسر نوجوان را به عقد هم درآورد تا آنها رابطه عاطفی و جنسی با یکدیگر داشته باشند، اما خانواده بهمعنای مستقل آن بهوجود نمیآید، بلکه آنها جزوی از اعضای خانه پدری میشوند. درواقع این نوع ازدواج به تشکیل خانواده منجر نمیشود، بلکه یک تعامل قانونی جنسی و عاطفی است.
تشکیل خانواده؛ اعم از بعد عاطفی و جنسی است
وی تصریح کرد: باید توجه داشت خانواده اعم از بعد عاطفی و جنسی است و جوامع بهدنبال تشکیل خانواده هستند نه اینکه تنها نیازهای جنسی و عاطفی افراد برآورده شود. برای نمونه هنگامی که تحولاتی در اقتصاد و ساختار جامعه اروپایی رخ داد آنها تلاش کردند تا بعد فردی(عاطفی و جنسی) را به خود افراد واگذار کنند. افراد نیز این بعد را بدون اینکه ازدواج کنند بهدست آوردند، اما خانوادهای تشکیل نمیشد، چراکه آثار، پیامدها، فرزندآوری و فرزندپروری در خانواده متفاوت است.
اورعی با اشاره به وضعیت ازدواج در جامعه ایران تشریح کرد: هنگامی که در جامعه ایران از ازدواج صحبت میشود، هدف تشکیل خانواده جدید است نه اینکه دو نفر روابط عاطفی و جنسی قانونی داشته باشند و بس. به همین دلیل است که در ازدواج، بلوغ اقتصادی اهمیت پیدا میکند، اما افزون بر بلوغ اقتصادی مولفههای دیگری برای تشکیل خانواده اهمیت دارد.
ازدواج کودکان و نوجوانان، اختلالات زیادی را بههمراه دارد
این استاد دانشگاه توضیح داد: نوجوانان و کودکان، تعلقات شدیدی نسبت به پدر و مادر خود دارند و پس از آن به همسالان خود علاقهمند میشوند؛ بنابراین اگر در این مراحل ازدواج کنند با اختلالات زیادی روبهرو خواهند شد. برای نمونه در گذشته برخی پسران را در سنین پایین به سوی ازدواج سوق میدادند، اما به دلیل آنکه مراحل مقتضای سن خود را پشت سر نگذاشته بودند بهطور مداوم با دوستان خود زمان میگذراندند. درنتیجه جامعه این عیب را روی فرد میگذاشته که او رفیقباز است و این ایراد به مرور زمان رفع میشده، بدین معنا که فرد به بلوغ روانی میرسید و نیاز به بازگشت به خانواده پیدا میکرد.
اگر افراد در سنین پایین ازدواج کنند بیشتر بهدنبال برادرگفتهبازی و خواهرگفتهبازی هستند
اورعی با بیان اینکه «اگر افراد در سنین پایین ازدواج کنند بیشتر بهدنبال برادرگفتهبازی و خواهرگفتهبازی هستند» گفت: بدین معنا که با دوستان خود رابطه زیادی دارند. باید توجه داشت که بلوغ برای ازدواج لازم است و بهصرف اینکه فرد به لحاظ جنسی به بلوغ رسیده باشد کافی نیست. در این زمینه باید توجه کرد که فرهنگ، همیشه یکسری از نیازها را کمرنگ میکند، همانطور که ممکن است نیازی را تشدید کند.
وی ادامه داد: هرچند که نیازهای اساسی قابل انکار و حذف نیستند، اما میتوان آنها را مسکوت گذاشت. نمونه واضح در مورد مسکوت ماندن برخی نیازها در فرهنگ ما در طول ۵۰ سال گذشته این است که پسران تازه به بلوغ رسیده هیچگاه جلوی والدین خود حرفهای جنسی نمیزدند، پدر و مادرشان نیز از این دسته گفتوگوها خودداری میکردند.
مسکوتماندن مسائل جنسی در جامعه امروز امکانپذیر نیست
وی اظهار کرد: این مسأله آنقدر در خانواده مسکوت میمانده که گویی چنین موضوعی وجود ندارد، اما هنگامی که فرد ۲۰ ساله میشده و برای ازدواج شرایط مناسبی را بهدست میآورده، طبق عادات او را بهتدریج از این مسائل آگاه میکردند. حال آنکه امروز بهدلیل یکسانی رسانهها برای همه افراد عملکرد یکسانی دارند مسکوت بودن مسائل جنسی کاهش یافته است.
اصل مهم ازدواج، تناسب و همخوانی شاکله شخصیتی دو فرد است
این جامعهشناس با بیان اینکه «اصل مهمتر برای ازدواج این است که کل شاکله شخصیتی دو فرد با هم تناسب و همخوانی داشته باشد» افزود: در هر جامعهای تیپهای گوناگون شخصیتی وجود دارد که هیچکدام بهمعنای برتری بر یکدیگر نیست. بنابراین اگر دو فرد از لحاظ شخصیتی با یکدیگر تناسب نداشته باشند با وجود اینکه هر دو افرادی عادی هستند نمیتوانند با یکدیگر زندگی کنند.
وی اضافه کرد: در واقع برای شناخت تعادل میان دو فرد برای ازدواج در ابتدا باید هر فردی پیش از ازدواج، خود را بهطور کامل بشناسد، هر چند که خودشناسی کاری آسان نیست بلکه نیاز به مشاور و افراد متخصص دارد.
افراد پیش از ازدواج باید به دنبال خودشناسی باشند
اورعی تشریح کرد: باید توجه داشت خودشناسی تنها مختص ازدواج نیست، بلکه برای شغل نیز لازم است و باید شخصیت فرد هماهنگ و متناسب با شغل انتخابیاش باشد در غیر اینصورت شغلش را رها میکند. پس شناخت من کیستم؟ برای ازدواج، انتخاب دوست، انتخاب شغل و … ضروری است.
وی ادامه داد: نوجوانان در ابتدای امر بایستی به دنبال پاسخ به این پرسش باشند. اگر همه افراد پیش از ازدواج خود، پروندهای شخصی در دفتر روانشناس تکمیل کرده باشند در زمان ازدواج میتوانند به فرد مقابل خود اعلام کنند که نزد چه کسی برای مشاوره مراجعه کردند تا با کمک مشاور، مشخص شود، آیا دو فرد مناسب برای ازدواج با یکدیگر هستند یا خیر.
نخستین علت طلاق، عدم تناسب موجود میان دو فرد است
وی با بیان اینکه «اگر استعداد استقلال اقتصادی در فرد وجود داشته باشد و دو شخصیت مستقل و متناسب که مفهوم من کیستم را به خوبی درک کرده باشند امکان ازدواج برایشان وجود دارد» گفت: درواقع اگر معلوم باشد دو فردی که قصد ازدواج با یکدیگر داشته و جایی در نظام تقسیم کار بهدست آورده باشند سهمی نیز در تولید دارند میتوانند با یکدیگر ازدواج کنند. باید توجه داشت طلاق برای افراد با هر مدلی و قشر اجتماعی که هستند، وجود دارد درواقع علت طلاق، در وهله نخست وجود نداشتن تناسبها بین دو فرد است.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: امروز مهمترین مشکل نوجوانان و جوانان عدم شناخت خود بوده و اینکه نمیدانند چه کسی هستند تا بتوانند فرد متناسب خود را برای ازدواج بیابند. آنها نمیدانند برای ازدواج علایق فرد مقابلشان، عادتوارههای او، درونگرا یا برونگرا بودن و… چگونه است.
وی ادامه داد: امروز تعداد زیادی از دختران ۲۲ و ۲۳ ساله فارغالتحصیل دانشگاه حاضرند با فردی ازدواج کنند که موقعیت اقتصادی او صفر بوده، اما برای زندگی مناسب باشند و به اصطلاح به درد زندگی بخورند؛ بدین معنا فردی باشد که بتواند زندگی را به جریان بیندازد.
افراد امروزی برای ازدواج دورنمایی ندارند
اورعی با اشاره به عدم تمایل برخی افراد به ازدواج تشریح کرد: بسیاری از افراد دارای تحصیلات و شغل هستند، اما نمیدانند که باید با چه کسی ازدواج کنند. همچنین هنگامی که میبینند طلاق افزایش یافته نسبت به ازدواج ترس پیدا میکنند. از سویی دیگر افراد امروز در ازدواج دورنمایی ندارند و تا اینکه برایشان مشخص شود از نظر شخصیتی فاقد هماهنگی و تناسب با طرف مقابل خود هستند هم جدا میشوند.
محلههای امروزی جداییگزینی فضایی را به مردم تحمیل میکنند
وی تشریح کرد: ویژگی امروزی محلات، منجر به تحمیل جداییگزینی فضایی به مردم شده است. برای نمونه مکان و محله مخصوص پزشکان و… ایجاد شده، حال آنکه در گذشته، محله براساس پیوندهای خویشاندی و محلی شکل میگرفت. با جداییگزینی فضایی افرادی که از لحاظ اقتصادی نزدیک به هم هستند در کنار یکدیگر قرار میگیرند و از شبکههای محلی، خویشاوندی و تاریخی خود جدا میشوند. درنتیجه تا نام محلهای برده شود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و میزان درآمد نسبی آنها تا حدودی قابل تشخیص میشود.
در گذشته افراد تفاوتها را به رسمیت میشناختند و بنا به تقلید از یکدیگر نداشتند
این استاد دانشگاه با بیان اینکه «در گذشته محلات با هم آمیخته بودند و جایگاههای اقتصادی متفاوت در آن معلوم بود» ادامه داد: در این محلات، افراد از قشرهای گوناگون و وضع اقتصادی متفاوت زندگی میکردند درواقع در گذشته یک محله دارای قشربندی بود. در این راستا توجه به این نکته الزامی است که تشریفات و مراسم عروسی نمادهایی محسوب میشوند که منتقلکننده مفاهیمی هستند.
وی ادامه داد: مهمترین مولفهای که این مراسم ارائه میدهند جایگاه و منزلت خانوادگی و خویشاوندی افراد است. برای نمونه در هنگام ازدواج میزان جهیزیه دختران خانوادههای حاضر در یک محله متفاوت بود، افراد این تفاوتها را به رسمیت میشناختند و بنا نبود خود را همانند دیگری و چون او رفتار کنند.
اورعی تشریح کرد: امروز علت اینکه افراد میخواهند بهسرعت نمادهای قشر بالا را تصاحب کنند به قصد فریب دیگران است که چنین رفتارهایی منجر به ایجاد مشکل شده. حال آنکه اگر هر کس نمادهای متناسب با قشری که به آن تعلق دارد را داشته باشد مشکلی ایجاد نخواهد شد.
این جامعهشناس افزود: براساس دیدگاه جامعهشناسی هنگامی که قشرهای ضعیفتر تلاش دارند رفتاری چون اقشار بالای جامعه از نظر درآمدی داشته باشند و به اصطلاح ادای آنها را در بیاورند این اقدام آنها موجب میشود که اقشار بالای جامعه، علامتها و مولفههای مربوط به طبقه خود را تغییر دهند و نمادهای غیرقابل عبور را ایجاد کنند مانند ساخت برج در منطقهای گرانقیمت که نشانی از نمادهای غیرقابل عبور برای قشرهای پایین جامعه است.
تغییر مداوم مد برای عدم شباهت قشر پایین جامعه با اقشار بالاست
وی در پاسخ به این پرسش که چرا مد به سرعت تغییر میکند گفت: درواقع تغییر مداوم مد برای از بین بردن شباهتها است تا قشر پایین جامعه نتواند با آنها همراهی کند. پرسش اینجاست چرا افراد باید رفتارهای قشر بالا را تقلید کنند؟ درواقع این عیب کاملا اجتماعی و فرهنگی است و هیچ ربطی به پول، اقتصاد، استعداد و رشد افراد ندارد. بخش زیادی از ازدواجهای مشکلدار به دلیل همین تقلید از قشرهای بالا و بخش دیگر آن به دلیل بالا بودن تحرک اجتماعی جامعه ایرانی است.
این جامعهشناس اظهار کرد: از آنجا که تحرک صعودی و نزولی در ایران بالاست مشکلی که ایجاد میکند این است که فرزند به جایگاه پدر خود نمیرسد. در این جا نمادهای وضع خانواده پدری با نمادهای فرزند تفاوت میکند. از سویی دیگر خانواده نیز توقع دارد در ازدواج نمادهایش رعایت شود، چراکه بیشتر مهمانان عروسی، خویشاوندان و دوستان پدر و مادر هستند.
وی ادامه داد: ملاک افراد برای ازدواج با دختران از دیدگاه اقتصادی است این که پدر او چه کسی است و چه جایگاهی دارد؟ بنابراین جایگاه اجتماعی شوهر باید با جایگاه اجتماعی پدر دختر، هماهنگی داشته باشد، چراکه دختر به دلیل جایگاه پدر خود چنین وضعیتی را بهدست آورده است.
افراد متدین برای ازدواج سراغ دخترانی نمیروند که وضع اقتصادی بالاتری نسبت به خودشان دارند
اورعی توضیح داد: خانوادهها باید بپذیرند که پسرشان غیر از آنهاست. از سویی دیگر زمانی که پسری به خواستگاری دختری میرود باید خانواده دختر به اخلاق او توجه کند، اما به لحاظ اقتصادی و منزلتی او را متفاوت از پدر و مادرش ببیند، بنابراین خانواده دختر برای ازدواج دخترشان باید به خود شخص داماد توجه داشته باشند.
در روایات به اخلاق، تدین، ادب زن و خانواده او توجه شده نه به پول
وی بیان کرد: گفتنی است که در روایات به اخلاق، تدین، ادب زن و خانواده او توجه شده نه به پول. زمانی که مردی با خانمی که در رفاه بیشتری است ازدواج میکند شرعا مکلف است زن را متناسب با سطح خانوادگیاش تأمین کند، بنابراین اگر مرد توان مالی نداشته باشد چگونه میتواند همسر خود را تأمین کند؟ افرادی که متدین هستند برای ازدواج، سراغ دخترانی نمیروند که وضع اقتصادی بالاتری نسبت به او دارند، چراکه مکلف است شرایط زندگی را متناسب با وضعیت اقتصادی خانواده دختر فراهم کند.
اگر مردی از یک خانواده بالاتر از خود، همسر انتخاب کند مرتکب خطا شده است
اورعی گفت: در روایاتها تأکید شده مردان با دخترانی ازدواج کنند که از لحاظ وضعیت خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی یا همانند ایشان یا یک درجه پایینتر باشند. اگر مرد از یک خانواده بالاتر از خود همسر انتخاب کند مرتکب خطا شده؛ چراکه خود را به تعهدی پایبند کرده که عمل به آن برای او دشوار است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه «میتوان با کار رسانهای مکرر، هنجار آفرید تا شرایط ازدواج را در جامعه تغییر داد» اظهار کرد: همفکری، هم عزمی، همراهی و همخواهی موجب تعادل، سلامت و پویایی گروه کوچک و از آن جمله خانواده میشود، بنابراین باید ویژگیهای شناختی، عاطفی و روانی و حرکتی زوجین متناسب و متعادل با یکدیگر باشد در این صورت، هیچ حالت و عملی از یک عضو، عضو دیگر را به خشم نمیآورد و نارضایتی تولید نمیکند. در این راه باید خود را به خوبی شناخت و سپس شخصیت متناسب با خود را پیدا کرد.
انتهای پیام
Monday, 11 November , 2024