مهدی مطهرنیا در گفتوگو با ایسنا در ارزیابی خود از حادثه تروریستی اخیز در نیوزیلند اظهار کرد: در سطح نخست، روندی در جهان در حال پیشرفت است که در پرتو آن جهتگیریهای افراطی و رادیکالیستی احساس کمبود فضای تنفس میکنند و به بیان دیگر در پرتو ورود جهان به گوی بلورین و گذر از دهکده […]
مهدی مطهرنیا در گفتوگو با ایسنا در ارزیابی خود از حادثه تروریستی اخیز در نیوزیلند اظهار کرد: در سطح نخست، روندی در جهان در حال پیشرفت است که در پرتو آن جهتگیریهای افراطی و رادیکالیستی احساس کمبود فضای تنفس میکنند و به بیان دیگر در پرتو ورود جهان به گوی بلورین و گذر از دهکده جهانی مارشال مک لوهان اکنون وارد دورهای میشویم که باید آن را دوره یا عصر گوی بلورین دانست.
وی تصریح کرد: در این دوره آرام آرام شبکههای اجتماعی نیز به کناری میروند و شبکههای فرا اجتماعی شکل خواهند گرفت و در فقدان رساناها خواهند مرد و بدین ترتیب نقل و انتقال آزاد اخبار، اطلاعات و گسترش دانایی زمینههای ایجاد یک جهان دیگری را غیر از جهان کنونی خواهد ساخت، لذا در فضای این گذار سخت، تفکرات رادیکالیستی و افراطی مجالی برای تنفس نمییابند و در برابر این موج شدید و فزاینده مقاومتهای رادیکالیستی خود را نشان میدهد.
این استاد دانشگاه همچنین بیان کرد: بنابراین، اینگونه اقدامات منطبق با اصل سوم قانون نیوتن است که میگوید«هرعملی را عکسالعملی است و در جهت معکوس ولی با همان قدرت» لذا هر چه عملیات رادیکالیستی را در چارچوب ترور آن هم از سوی گروههای افراطی در گسترههای گوناگون بنیادگرایی اسلامی، مسیحی، یهودی و حتی نژادی و سیاسی ملاحظه کنیم بیشتر محصول چنین فرآیندی است.
وی ادامه داد: در واقع ترور نشاندهنده عجز و درماندگی است و تلاش دارند با اقدام به ترور این عجز و درماندگی را پنهان کنند، بدین ترتیب در سطح تحلیل دوم از منظر تهدید روان شناختانه باید این اقدام را نشانه نوعی روان پریشی و آشفتهحالی فکری و روانی در نزد ترور کنندگان دید. ممکن است تروریستها در انجام ترور به ظاهر بسیار آرامش داشته باشند و با طمانینه عمل کنند اما در درون آنها روانی بیمار و عاجز بودن رفتاری موجب یک کنش ددمنشانه غیر قابل پذیرش انسانی میشود.
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار کرد: در سطح تحلیل دیگری میتوان اشاره به جهتگیریهای سیاسی و بهره برداری از این آشفتگی روانی و انسداد گفتمانی داشت، به این معنا که در بعضی از کنشگران نظام بینالملل که در لایههای زیرین حرکت خود در تقابل جدی با یکدیگر به سر میبرند، با استفاده از همین گروههای افراطی تحرکاتی را شکل میدهند تا با تاثیرگذاری بر افکار عمومی بتوانند با ایجاد انحراف در افکار عمومی به یک موضوع حاد تروریستی در گوشهای دیگر از جهان فعالیتهای خود را شکل و محتوای بیشتری بخشند و در آرامش ناشی از توجه به یک حادثه تروریستی فعل و انفعالات دیگری را به انجام برسانند.
مطهرنیا با بیان اینکه بسیاری از این گروههای افراطی تحت تاثیر سوء استفاده دولتهای دیگر قرار میگیرند، گفت: در دنیای کنونی خرید اسلحه مساله چندان پیچیدهای نیست در کشورهای اروپایی یا کشوری مانند آمریکا هر فرد در یک خانواده میتواند به محض رسیدن به سن قانونی چندین اسلحه خریداری کند که نیازی هم به حمایت دولتها ندارد. لذا این موضوع دلیل نمیشود تا انگشت اتهام به سمت کشوری دراز کنیم.
وی افزود: نمیتوان به صرف اینکه عدهای از تروریستها به اسلحه دست پیدا کردهاند، این مساله را دلیل بر حمایت کشورها از تروریستها دانست، گرچه گرایشهای راست افراطی در دوران گذار نظام بینالملل دیده شده است و دولتهای گوناگون در مسیر اهداف خود بهره بردهاند، به طور مثال در دهههای نخست قرن بیستم میلادی برای مدتها نازیسم بهعنوان یک جهت گیری افراطی در آلمان مورد حمایت سازمان اطلاعات خارجی انگلستان قرار گرفت، در واقع اینها قابل ردیابی است، اما اصل قضایا در تقابل دولتها با یکدیگر و سیاستورزیهای ماکیاولیستی دولتها در بهره برداری از این عناصر رادیکالیستی و عملیات ترویستی نهفته است.
این کارشناس مسائل سیاسی ابراز کرد: از این رو اکنون هم میتوان انگشت اتهام به طرف پایتخت کشورهایی نشانه رفت که ثبات در اروپا را نمیخواهند و یا بر آن هستند که آتشفشانی در جایی فعال شود.
انتهای پیام
Saturday, 5 October , 2024