به گزارش خبرنما به نقل از گروه ورزشی خبرگزاری برنا، دوم جولای مصادف با ۱۲ تیرماه به نام روز جهانی ورزشینویسان در دنیا به ثبت رسیده است. این نامگذاری اولین بار در بازیهای المپیک ۱۹۲۴ پاریس به مناسبت تاسیس انجمن ورزشینویسان (AIPS) و برای تجلیل از خدمات گرانبهای خبرنگاران، نویسندگان و عکاسان ورزشی در مسیر […]
به گزارش خبرنما به نقل از گروه ورزشی خبرگزاری برنا، دوم جولای مصادف با ۱۲ تیرماه به نام روز جهانی ورزشینویسان در دنیا به ثبت رسیده است. این نامگذاری اولین بار در بازیهای المپیک ۱۹۲۴ پاریس به مناسبت تاسیس انجمن ورزشینویسان (AIPS) و برای تجلیل از خدمات گرانبهای خبرنگاران، نویسندگان و عکاسان ورزشی در مسیر توسعه ورزش و ایجاد همبستگی بین کشورهای مختلف انجام شد.
همواره در سراسر دنیا از ورزش به عنوان ابزاری برای صلح جهانی و از خبرنگار ورزشی به عنوان سفیر صلح یاد شده است، با این حال همواره سختیها و مشکلات فراوانی نیز پیشروی خبرنگاران برای تهیه خبر وجود داشته و در حال حاضر نیز کماکان وجود دارد. ولی با این حال و با وجود این سختیها عشق به ورزش این حرفه را برای ورزشینویسان شیرین کرده است تا جایی که با این شرایط بازهم میبینم که خبرنگاران برای کشف صحت اخبار از هر مشکلی عبور میکنند و در تهیه خبر درست کوتاه نمیآیند.
مهدی هژبری، سردبیر روزنامه خبر ورزشی، در این رابطه به برنا میگوید: نزدیک به ۱۰۰ سال است که از تاسیس انجمن ورزشینویسان در جهان میگذرد اما در ایران چند سال است که این روز مورد توجه قرار گرفته است. از تشکیل انجمن ورزشینویسان در ایران هم ۲ دهه میگذرد و به نظر من بهتر است در این خصوص با آنهایی که در این انجمن سمت دارند صحبت شود و از آنها پرسیده شود که در تمام این سالها چه کاری برای ورزشینویسان انجام دادند؟
وی افزود: این روز چند سال است که در ایران مورد توجه قرار گرفته و بهتر است در این روز دوستانی که سالهاست در انجمن ورزشینویسان حضور دارند و عضو هیئت رئیسه آن هستند توضیحی دهند که در تمام این سالها چه دفاعی از حقوق ورزشینویسان انجام دادند و چه کمکی به رشد ورزشینویسی در ایران کردند، چه کمکی کردند که ورزشینویسی حداقل در کشورمان شغل به حساب بیاید. اگر بخواهم در خصوص ورزشینویسی حرف بزنم باید بگویم که ورزشینویسی در کشور ما هنوز شغل محسوب نمیشود، با اینکه قدمت چند دههای دارد ولی هنوز نتوانستهایم آنطور که باید از شخصیت این قشر دفاع کنیم.
هژبری گفت: در حال حاضر در کشورمان ورزشینویسان مشکلات زیادی دارند. ورزشینویسی در قیاس با سایر شاخههای روزنامهنگاری یک کار خیلی سخت است و نیاز به تولید دارد و خود دوستان روزنامهنگار در عرصههای دیگر هم میدانند که ورزشینویسی به نسبت فعالیت در روزنامهنگاری اقتصادی و زمینههای اجتماعی و … کار سختتری است. به خاطر اینکه ورزش مسئلهای است که همه جامعه با آن آشنایی دارند و به آن اشراف دارند. شما در خانوادهتان احتمال دارد یک هنرپیشه نداشته باشید، یا یک اقتصاددان یا سیاستمدار نداشته باشید، یک پلیس نداشته باشید ولی قطعا در خانوادهتان یک آدمی که ورزش کند یا ورزش دوست داشته باشد را دارید. همان آدم فکر میکند که کارشناس ورزش است. بنابر این از این جهت کار ورزشینویس خیلی سخت است چون باید به کسانی اطلاعات بدهد که با این دایره آشنایی دارند.
او ادامه داد: شما ببینید احترامی که ورزشینویسان در ایران دارند چقدر است؟ اصلا کارشان شغل به حساب نمیآید، چون متأسفانه از روز اولی که این انجمن ورزشینویسان ایران شکل گرفت آقایانی که آنجا این انجمن را تشکیل دادند به همه چیز فکر کردند غیر از دفاع از حق و حقوق ورزشی نویسان. متأسفانه خود من هم عضو انجمن ورزشی نویسان هستم ولی تا الان مقاومت کردم که آن کارت AIPS را نگیرم به خاطر این که یک سری افرادی که هیچ آشنایی با ورزشینویسی ندارند از طریق پارتی بازی این کارت را گرفتند و ارزش این کارت را به صفر رساندند. به همین دلیل بنده تا امروز مقاومت کردم که کارت نداشته باشم. امیدوارم باز هم بتوانم مقاومت کنم و هیچ وقت این کارت را نداشته باشم.
سردبیر روزنامه خبرورزشی اظهار داشت: خبرنگار سینمایی در سینما و بخش فرهنگی صاحب نظر و دیدگاه است و به او مراجعه میکنند ولی شما ببینید آیا در بحث ورزش به ورزشینویسان مراجعه میکنند؟ ورزشینویسی قبل از اینکه این انجمن شکل بگیرد در ایران ارج و قرب داشت! استاد حسین فکری، آقای جهانگیر کوثری، آقای اردشیر لارودی و دوستان دیگری که میترسم اسمشان از قلم بیفتد استاد خودم زندهیاد ناصر احمدپور و همه دوستانی که قبل از این آدمهایی که اسم بردم چراغ ورزشینویسی را در ایران روشن کردند. همه آنها هم ارج و قرب داشتند و مربیگری میکردند و داوری میکردند اما از زمانی که این انجمن شکل گرفت و آدمهایی که اصلا دست به قلم نبرده بودند و فقط دوست این آقایان بودند عضو این انجمن شدند و کارت انجمن را گرفتند.
وی افزود: چنان ارج و قرب ورزشینویسی در ایران پایین آمده است که الان بنده شخصا ترجیح میدهم جایی خودم را به عنوان ورزشی نویس معرفی نکنم. خیلی دیگر از همکاران هم مثل من خجالت میکشند که بگویند ورزشی نویس یا عضو این انجمن هستند. البته در دوره اخیر به دلیل ورود یک سری از بچههای جوان به این عرصه، شرایط انجمن مقداری بهتر شده و حداقل در یکی دو دوره اخیر دوستان قدمهایی برای ورزشینویسان برداشتند. حداقل مقداری اوضاع نسبت به قبل بهتر شده است.
وی اضافه کرد: درحال حاضر خبرنگار داریم که با هزینه شخصی خود در مسابقات ورزشی شرکت میکنند و کارت انجمن باید دست این آدم باشد نه کسی که ۴۰، ۵۰ دلار میدهد و هر سال کارتش را تمدید میکند که در فلان کشور از کارت استفاده کند و بگوید من خبرنگار هستم، کدام خبرنگار؟ چرا در تمام این سالها مطالبتان را ندیدهایم؟ من معتقدم ورزشینویسان اگر ساختار درستی در ورزش کشور باشد میتوانند به ورزش کشور کمک کنند، ورزشینویسان میتوانند به رشد ورزش کمک کنند. مهمترین چیزی که الان بچههای ورزشینویس جوان باید انجام بدهند این است که کمک کنند ورزش به سبد خانوار برگردد.
وی ادامه داد: بسیاری از خانوادههای ما به خاطر مشکلات مالی که دارند ورزش را از لیست ضرورتهای زندگیشان حذف کردند و این خطر بزرگی است که 20 سال بعد یقه جامعه ما را میگیرد و جوانان امروز باید این را مدنظر قرار دهند. زمانی که ما به این حرفه آمدیم ورزشینویسی هنوز شکل نگرفته بود و ما فقط در حد خبرنگار سر تمرین تیمها میرفتیم و گزارش میگرفتیم و این شکلی الفبای کار را یاد گرفتیم ولی حضورمان در این حد بود که سر تمرین تیمها و کنفرانسها میرفتیم و گزارش خبر میگرفتیم و میآمدیم. الان که رسانههای ورزشی از آن حالت کاغذی دارد درمیآید و به شکل دیجیتال و کانالهای تلگرامی شده دوستان ورزشی نویس جوانمان باید از پوشش اخبار ورزش حرفهای کشور که وظیفه اصلی خبرنگار ورزشی این است که اخبار ورزش و ورزشکاران حرفهای کشور را برای پیگیرها و کسانی که علاقهمند به پیگیری هستند پوشش بدهد. جدا از این وظیفه اصلیشان به این رسالت توجه داشته باشند که ورزش را به سبد خانوار خانوادههای ایرانی برگردانند. یک ورزشینویس وقتی در یک محلی زندگی میکند حتما باید بداند باشگاه آن محله کجاست و برود و کمک کند که آن باشگاه ورزشی اعضای بیشتری داشته باشد.
هژبری بیان کرد: یک ورزشینویس اگر در یک مجتمع زندگی میکند باید کمک کنند مجتمع یک فضای ورزشی کوچک داشته باشد، اگر معلم مدرسهای است باید کمک کند آن مدرسه زنگ ورزش واقعی داشته باشد، نه اینکه در زنگ ورزش انشاء بنویسند. این وظایفی است که بچههای ورزشینویس دارند و جدا از وظایف سازمانیشان اگر میخواهند ۱۰ سال بعد با افتخار بگویند ما ورزشینویس هستیم و مثل من در بیست و ششمین سال فعالیتشان نگویند که خجالت میکشند که بگویند ورزشینویس هستند. باید به این چیزها توجه کنند و در کنار کار حرفهایشان باید کمک کنند که دوباره ورزش به سبد خانوادهها برگردد.
وی در پاسخ به این سوال که وظیفه یک ورزشی نویس در کاهش حاشیههای ورزشی چیست؟ گفت: رسانه آینه است. رسانه حاشیه ساز نیست و فقط آن حاشیه را بازتاب میدهد. من بارها گفتم شما اگر با یک ظاهر آلوده جلوی آینه قرار بگیرید آینه به شما آدم مرتبی نشان نمیدهد و همان آلودگی ظاهری را نشان میدهد. ولی وقتی مرتب جلوی آینه بایستید حتی اگر آینه غبار گرفته باشد نمیتواند شما را نامرتب نشان دهد. رسانه هم همین کار را میکند، اگر در ورزش حاشیه باشد رسانه نمیتواند گل و بلبل نشان دهد. اگر گل و بلبل نشان دهد خیانت کرده است. دوستانی که رسانه را نمیشناسند توقع دارند که رسانهها اخبار حاشیهای را پوشش ندهند. رسانه در درجه اول باید بی طرف باشد و بدون سانسور کارش را انجام بدهد و اطلاعرسانی کند، وظیفه اول رسانه اطلاعرسانی است.
هیوا یوسفی، سردبیر همشهری ورزشی، نیز معتقد است: وظیفه یک ورزشینویس همان چیزی است که رسانه و سازمانی که برای آن مینویسد تعریف میکند. ولی در کنار آن وظایف تعریف شده، یک رسالت اجتماعی هم برای خبرنگار ورزشی وجود دارد که بتواند بر اساس آن بر فضای موجود تاثیر بگذارد. تصور من این است که رسانهها به معنی عام کلمه در روشنگری جریانهای متفاوت میتوانند تاثیر بسزایی داشته باشند.
وی ادامه داد: البته الان متاسفانه بخش زیادی از رسانهها از افرادی استفاده میکنند که طبیعتا کار رسانه انجام ندادند و آموزشهای لازم را نیز ندیدند و متاسفانه این جریان نتوانسته تاثیر مثبتی بر فضای رسانهای کشور داشته باشد. قضاوتهای عجولانه، تعصب و یک سویهنگری نشانههایی از این افراد و رسانه این افراد است و البته بازهم متاسفانه صدای رسا هم در حال حاضر شامل حال اینگونه رسانههاست. اما در کنار این رسانههای رسمی نیز تلاش میکنند چارچوبهای لازم و قانونی را رعایت کنند اما باید بپذیریم که فرمان دست رسانههای غیر رسمی افتاده است.
یوسفی در پاسخ به این سوال که وظیفه یک ورزشینویس در کاهش حاشیههای ورزشی چیست؟ گفت: حواشی مدلهای مختلفی دارد. برای مثال اگر منظور شما فسادهایی که در ورزش وجود دارد یا اتفاقاتی که در سکوها و… رخ میدهد باید بگویم که وظیفه رسانه پرداختن به این مسائل است و باید در این زمینه روشنگری کند. اما این که خود رسانه منبع ایجاد حاشیه و جنجال شود قطعا کار پسندیدهای نیست و این موضوع را میتوان از طریق قانونی پیگیری کرد. وقتی یک رسانه ادعایی را مطرح کند که از طریق آن یک مربی، یک باشگاه و … به چالش کشیده شود قطعا میتوان این مسئله را راستی آزمایی کرد و در این صورت اگر ادعا ثابت شود دیگر اسمش حاشیه نیست بلکه باید بگوییم روشنگری شده است، ولی غیر این باشد که قطعا باید رسانه پاسخ گو باشد در قبال اتهامی که زده است.
او در پایان خاطر نشان کرد: الان لیدر خیلی از جریانات رسانههای غیر رسمی هستند که متاسفانه در ایجاد حواشی نیز بسیار تاثیر گذارهستند. ولی سوال من این است رسانههای رسمی چه کار میتوانند انجام دهند؟ البته به نظرم خود سانسوریهای که برخی باشگاههای ورزشی انجام میدهند و در واقع پاسخگوی نیاز هوادران نیستند خود عامل اصلی ایجاد حواشی هستند. در این زمینه باید سازمانهای ورزشی ما تکلیف خود را با رسانههای غیررسمی مشخص کنند، وقتی باشگاههای ورزشی ما از این رسانهها حمایت میکنند رسانههای رسمی قطعا نمیتوانند کاری انجام دهند.
سخن آخر
بدون شک خبرنگاران ورزشی عضو مهمی از جامعه ورزشی کشور به شمار میروند که قطعا میتوانند در ایجاد انگیزه برای مدیران، مسئولین و قهرمانان نقش به سزایی داشته باشند. بنابراین انتظار میرود مسئولین هم به انجمنهای مربوطه پیرامون ورزشی نویسان بهای بیشتری دهند و در عین حال مطالبات بر حق این قشر زحمتکش جامعه را مورد توجه قرار دهند.
Sunday, 6 October , 2024