روزنامه ایران درج کرد:سردار محمدرضا نقدی سخنانی را مطرح نمود که بازتابهای بسیاری در فضای رسانهای داشت. من جمله صحبتهای وی در مورد کوروش که او را شاهی ساخته و پرداخته دیگران دانسته که اصلاً نشانی از وی در تاریخ نیست و برای ارتباط ایرانیان با یهودیان علم شده است. از منظرهای مختلفی میتوان این […]
روزنامه ایران درج کرد:سردار محمدرضا نقدی سخنانی را مطرح نمود که بازتابهای بسیاری در فضای رسانهای داشت.
من جمله صحبتهای وی در مورد کوروش که او را شاهی ساخته و پرداخته دیگران دانسته که اصلاً نشانی از وی در تاریخ نیست و برای ارتباط ایرانیان با یهودیان علم شده است.
از منظرهای مختلفی میتوان این سخنان آقای نقدی را مورد کنکاش قرار داد ولی پیش از هر چیز شاید خوب تر بود وی به علت میآورد که شخصیت علمی بزرگی در حد علامه طباطبایی در تفسیر «المیزان»، کوروش را همان ذوالقرنین مورد اشاره در قرآن دانسته است.علاوه بر وی ، آیتالله مکارم شیرازی نیز در تفسیر «نمونه» همین نظر را مورد اهتمام قرار دادهاند.
شاید بد نباشد که در باب اهمیت میراث فردی چون کوروش برای ایران سخنان سال ۱۳۸۹ آیتالله مکارم شیرازی را یادآوری نماییم که در شهریورماه همان سال با اشاره به اهمیت منشور کوروش به عنوان سند جهانی حقوق بشر و ابراز تمایل برای بازدید از آن از برپایی نمایشگاه منشور کوروش تقدیر کرده بودند.
علاوه بر این ردپای کوروش را میتوان در آثار قدیمیترین تاریخنگاران از هرودت یا گزنفون گرفته تا مورخین معتبر معاصر یافت. علاوه بر اینها آثار باستانی موجود نیز سند دیگری دال بر صحت روایتهای غالب از کوروش و دوران اوست.
البته بسیار طبیعی است که شخصی چون سردار نقدی که نه صاحبنظر حوزه تاریخ است و نه کارشناس و نظریهپرداز مسائل فرهنگی، اطلاعی از این دست مورد ها نداشته باشد اما مسأله اینجاست که به چه سبب وی اصرار دارد به چنین حوزههایی ورود نماید.
در نادرستی قضاوت آقای نقدی در این باب میتوان ادلهای بسیار بیشتر از این ذکر نمود که در این فرصت نمیگنجد، اما مبحث با اهمیت دیگر آن است که به چه سبب باید کوشش گردد که ابعاد زیست فرهنگی و اجتماعی جامعهای چون جامعه ایران این چنین محدود به یک قرائت گردد؟ آن هم جامعهای متکثر به لحاظ قومی، فرهنگی، زبانی، فکری و… که حین وقایع تاریخی در قرون متمادی و بسیار طولانی راه همزیستی را پیدا نموده است.
همانقدر که دست بردن در ساخت فرهنگی جامعه ایرانی به گواه بعضی دورههای تاریخی خیالی خام برای یک شکل کردن ملت ایران به قاعده نوعی صورتبندی خاص اجتماعی است، انکار واقعیتهای محتوم تاریخی که نشانههای پر عده ای دال بر صحت آن وجود دارد هم نشدنی مینماید.
جامعه ایرانی چه آقای نقدی و همفکرانشان دوست دارا باشند و چه نه، قسمت مهمی از هویت خود در عرصه جهانی را حاصل ریشههای تاریخی چون کوروش میداند. ریشههایی که اتفاقاً خود نیز عامل قسمتی از احترام و ستایش عمیق جهانی نسبت به فرهنگ ایرانی است. انکار این ریشههای تاریخی، آن هم به گونه ای که انجام شده و بدون هیچ گونه سند تاریخی متقن، آیا پیامی جز احساس تنفر در میان اقشار بسیاری از مردم خواهد داشت؟
انکار این ریشههای تاریخی، آن هم به گونه ای که انجام شده و بدون هیچ گونه سند تاریخی متقن، آیا پیامی جز احساس تنفر در میان اقشار بسیاری از مردم خواهد داشت؟واقعیت این است که ملت ما خود را همزمان «مسلمان» و «ایرانی» میداند و حین وقایع بزرگ تاریخی هم نشان داده که هیچ تمایلی برای وا نهادن یکی از این شاخصههای هویتی به سود دیگری ندارد و آنان را مغایر با هم نمیبیند.
در انتهاء باید اشاره نمود که قطعاً واقعیتهای تاریخی و میزان اثرگذاری آنان بر زندگی امروز جامعه مباحثی قابل نقد، رد و یا تأیید می باشند.
Saturday, 4 February , 2023