خبرآنلاین: حسن بهشتیپور کارشناس مسائل بینالمللی و سیاست بیگانه به ارزیابی پیامدهای خارج شدن آمریکا از سوریه پرداخته هست. جناب بهشتی پور در ارتباط با تغییرات موخر خاورمیانه چه روندی را برای آینده منطقه متصور هستید؟ به نظرتان با متغیرهای تازه ای مواجه هستیم و احتمال تغییرات تازه ای در آینده نزدیک وجود دارد یا […]
خبرآنلاین: حسن بهشتیپور کارشناس مسائل بینالمللی و سیاست بیگانه به ارزیابی پیامدهای خارج شدن آمریکا از سوریه پرداخته هست.
جناب بهشتی پور در ارتباط با تغییرات موخر خاورمیانه چه روندی را برای آینده منطقه متصور هستید؟ به نظرتان با متغیرهای تازه ای مواجه هستیم و احتمال تغییرات تازه ای در آینده نزدیک وجود دارد یا شرایط یا متغیرهای اثرگذاری برای تغییر شکل نگرفته هست؟
بحث خارج شدن آمریکا از سوریه دو جنبه دارد. قسمتی از این روند شکل تبلیغاتی دارد و آمریکاییها احتیاج دارند یک دشمن بسازند و سیاستهای خودشان را توجیه نمایند.
در نتیجه ماندن ما در سوریه توجیهی ندارد، از یکسو مالیاتدهندههای آمریکایی باید هزینههای گزافی بپردازند، از سویی دیگر هم چهره خودمان را خراب کردن میکنیم، چون نتیجهاش هم معلوم نیست که به چه سمتی برود. اکنون که دیگر داعش از نگاه آمریکاییها از بین رفته، میگویند که ماندن ما توجیه ندارد.
این نکته هایی که من عرض کردم، جنبههای رسانهای ماجرا هست و برای اینکه پیاز داغش را هم زیاد کنند، مخالفان این نظر آقای ترامپ در تبلیغات میگویند این باعث تقویت ایران و روسیه در سوریه خواهد گردید، در حالی که اگر ما بخواهیم واقعبینانه آنالیز کنیم، ایران نه به وسیله آمریکا به سوریه رفته ، نه به وسیله رفتن امریکا این موقعیت تقویت میشود. یعنی حضور آمریکا در سوریه باعث تضعیف موقعیت ایران نبود که با خروجش باعث تقویت حضور ایران گردد.
واقعیتش این هست که ایران به دعوت دولت اسد آمد در سوریه و جزء محدود کشورهایی در دنیا بود که از ماندن اسد در قدرت پشتیبانی میکرد. دلایلش هم مشخص هست؛ آنچه که ایران بیان میکرد، میگفت اسد در خط مقدم جبهه در مقابل اسرائیل هست و ما مقاومت در مقابل اسرائیل را باید در آن خط مقدم تقویت نماییم، نه اذن دهیم که اسرائیل بیاید در مرزهای ایران و ما با آن بجنگیم، لکن برعکس، ما باید در مقابل آن خط مقاومت را تقویت نماییم که یکی از آن خط مقاومتی که تشریح کرده بود.
بحث دولت اسد و باقی ماندنش بود؛ و رفتن دولت اسد را ضربه به مقاومت اسلامی آنالیز میکرد و ایران اعتقاد داشت که به قدرت رسیدن یک دولت غربگرا در سوریه میتواند مقاومت اسلامی را در لبنان تضعیف کند. طبق این چارچوب تحلیلی بود که ایران به سوریه رفت و کوشش می نماید بر مبنای منفعت های ملی که تشریح میکند یعنی در این چارچوب که توضیح دادم -دشمن در مرزهای خودش بجنگد، نه بیاید در مرزهای ایران- حرکت کند.
در این چارچوب تحلیلی، دیگر بحث بودن آمریکا یا نبودنش نه باعث تقویت و نه باعث تضعیف میشود. در نتیجه رفتن آمریکا از سوریه و اینکه ایران تقویت میشود، اینها را دارند رسانههای آمریکا زیادتر نظیر نیویورک تایمز، واشنگتن پست که مخالف خارج شدن آمریکا از سوریه هستند، مطرح میکنند و این بهرهبرداری تبلیغاتی که ترامپ را تحت فشار بیشتری قرار دهند. ولی در عمل افکار عمومی آمریکا در این مبحث خاص با ترامپ هست، چون میگوید مالیاتدهندگان آمریکایی نباید در سوریه خرج بی فایده کنند و باعث گردند خراب کردن بیشتری از چهره آمریکا صورت پذیرد. این یک واقعیتی هست که وقتی عمق مبحث را آنالیز کنید، میبینید که بحث بودن ایران در سوریه، سازگاری با دولت اسد و هر زمان دولت اسد بخواهد، ایران قاعدتا از سوریه خارج خواهد گردید، باقی ماندنش هم در مناطقی هست که با آمریکا درگیری ندارد.
مشارکت ایران با روسیه و دیگر بازیگران چطور؟ روسها با وجود اینکه با ایران مشارکت نزدیکی در سوریه داشتند اما در بزنگاههای متفاوت توان دارند بازی را تغییر بدهند. نظرتان چیست؟
نظرتان چیست؟مشارکت روسیه با ایران روند خوبی از ابتدا داشت. این مشارکت دو سال پس از اینکه بحران آغاز گردید عملیاتی تر گردید، یعنی در عمل بهطور دقیق بگویم، روسیه از سال ۲۰۱۴ بهطور جدی وارد مساله سوریه گردید. بحران سوریه از سال ۲۰۱۱ آغاز گردید، ولی سه سال بعد، یعنی از سال ۲۰۱۴ به بعد در عمل روسیه به طور جدی حضور نیروی هواییاش را وارد کرد و یکسری معادلاتی که در شبه جزیره کریمه و ملحق شدن آن و بحث اوکراین و سوریه و همه اینها با همدیگر منافعات روسیه و غرب را تحت تاثیر قرار دادند و در مجموع مشارکت ایران با روسیه باعث شد که اسد علیرغم میل اتحادیه اروپا، آمریکا، ترکیه، اسرائیل، عربستان سعودی، قطر و امارات در قدرت بماند.
اینها میخواستند اسد برود. با وجود همه این تلاشهایی که کردند، داعش را به وجود آوردند، جبهه النصره را بوجود آوردند، کلی عملیات انجام گردید، کردها را تقویت کردند، ولی با این حال آخرین جمعبندیشان این گردید که اسد به سود آنها هم هست، چون در عمل رفتن اسد باعث به قدرت رسیدن گروههای تندرو در سوریه خواهد گردید. در نتیجه با توجه به این مواردی که من عرض کردم، نباید خبر ها نیویورک تایمز، واشنگتن پشت و سایر رسانهها نظیر سیسیان افکار داخلی ایران را گول بزند و جهت آنالیز ما را تغییر دهد، یعنی فریب تحلیلی این هست که ما گمان کنیم که رفتن آمریکا از سوریه باعث تقویت ایران هست یا از ایران یک ابایی درست کنند، یک مترسکی درست کنند که بودجههای نظامی را بخواهند توجیه نمایند و ترامپ را تحت فشار قرار دهند که در این سیاست تجدیدنظر کند. در نتیجه اگر واقعبین باشیم، بهطور چکیده اینکه ایران ماندنش در سوریه نه با رفتن آمریکا تقویت میشود، نه با ماندنش، لکن بحث این هست که دولتی که متحد ایران هست یعنی دولت اسد، با تمام مشخصاتش، اکنون چه در داخل ما آن را قبول دارا باشیم و یا نداشته باشیم.
ما با این حقیقت مواجه هستیم که ایران دارد از این حیث که با یک دولت مستقر در دمشق مشارکت کرده و باعث بقای آن شده و روسیه هم پشت این ماجرا بوده و تا حدی چین هم پشتیبانی کرده و توانستهاند این روند را ایجاد کنند، این یک موفقیت هست برای ایران که ربطی به خارج شدن آمریکا هم نداشته هست.
به نظرتان این روند در ترتیبات منطقهای مؤثر نخواهد بود؟ گفته میشود یکسری گفتوگوها بین آمریکا و ترکیه وجود داشته که به شکلی آمریکا با ترکیه خرید و فروش کرده و به احتمال زیاد ترکیه زیادتر از اینکه در کانون روسیه و ایران باشد، به سمت آمریکا خواهد رفت و رقابت منطقهای ایران و ترکیه شدیدتر میشود. این مبحث میتواند تنش زا باشد؟
به عقیده من در شرایط فعلی اولا ترکیه عضو ناتو هست و طبق قوانین ناتو همچنان تحت پشتیبانی آمریکا بوده و خواهد بود؛ با روسیه و ایران به طور تاکتیکی کار میکند، چون منافعش ایجاب میکند.
نکته دوم اینکه آمریکاییها کل جریان سوریه را نمیتوانند با ترکیه خرید و فروش کنند، چون میدانند که آقای اردوغان با وجود اینکه بازیگر حرفهای هست اما قدرت مانورش در سوریه محدود هست. اینطور نیست که ترکیه و یا آمریکا از آن پشتیبانی کند، هر آنچه که دلش خواست، میتواند انجام دهد. من یادآور میشوم بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ که همچنان ترکیه دنبال سقوط اسد بود و با تمام وجود با آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی و قطر در سوریه برای سقوط اسد مشارکت میکرد به هیچ جایی نرسید، در نتیجه ترکیه پس از کودتای ۲۰۱۴ که فتحالله گولن و دار و دستهاش خواستند کودتا کنند، سیاستهای ترکیه تغییر پیدا نمود و منافعش را در این دید که بیاید با ایران و روسیه مشارکت کند. در نتیجه هم ترکیه خوب میداند قدرت رزمایش محدودی در سوریه دارد و هم آمریکا میداند که ترکیه قدرت مانورش کم هست. این آنالیز که ترکیه رفته با آمریکا بسته و میخواهد خلأ خارج شدن آمریکا در ترکیه پر گردد، این مساله به عقیده من زیادتر سادهسازی یک جریان آنالیز سوریه هست. واقعیتش این هست که ترکیه با روسیه و ایران دارد کار میکند، برای اینکه منافعش اقتضاء میکند و یک کمیته سهجانبه تشکیل شده از اینها کار خودش را ادامه میدهد و موفق هم بوده هست.
آمریکا هم امکان دارد واقعا با ترکیه زد و بندی هم بکند و اصل زد و بند را من نمیتوانم منکر شوم، ولی اینکه گمان کنند آمریکا یا ترکیه میتواند خلأ قدرت را پر کند و کلا فعال مایشاء گردد، ترکیه، روسیه و ایران را بگذارد کنار، اصلا و ابدا اینطوری نیست. ترکیه یک تنه چنین کاری را نمیتواند بکند و مجموعه قرائن و ظواهر نشان میدهد که ولو اینکه با آمریکا دارد مشارکت میکند، چون از قبل در چارچوب ناتو مشارکت میکرده، ولی به خوبی میداند که فعلا منافعش اقتضاء میکند در سوریه با روسیه و ایران هماهنگ باشد تا با آمریکاییها.
Saturday, 13 August , 2022