این کارشناس مسایل اروپا در مورد نقش بریتانیا در حفظ برجام پس از خارج شدن آمریکا و مسایل منطقه بر این نظر هست که “این کارشناس مسایل اروپا در مورد نقش بریتانیا در حفظ برجام پس از خارج شدن آمریکا و مسایل منطقه بر این نظر هست که “اروپا کوشش دارد SPV  را حفظ نماید […]

این کارشناس مسایل اروپا در مورد نقش بریتانیا در حفظ برجام پس از خارج شدن آمریکا و مسایل منطقه بر این نظر هست که “این کارشناس مسایل اروپا در مورد نقش بریتانیا در حفظ برجام پس از خارج شدن آمریکا و مسایل منطقه بر این نظر هست که “اروپا کوشش دارد SPV  را حفظ نماید چون حفظ برجام برای هویت سیاسی و امنیت منطقه ای شان با اهمیت هست اما باید بدانیم که ایران در بحث برجام و خیلی مسایل دیگر منطقه ای و غیره، مسئله بریتانیایی ها نیست.

سهراب سعدالدین دکترای پژوهش ها اروپای دانشگاه تهران و مسوول دپارتمان اروپای موسسه ایران ـ یوریکا در صحبت با ایسنا در مورد مجال ها و چالش های خارج شدن انگلیس از اتحادیه اروپا در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی گفت: اگر از زاویه افرادی که منطق شان در ارتباطات بین الملل منطق قدرت بوده و رویکرد “هابزی” به ارتباطات بین الملل دارند، نگاه کنیم، موجودیتی به اسم “اتحادیه اروپا” سهراب سعدالدین دکترای پژوهش ها اروپای دانشگاه تهران و مسوول دپارتمان اروپای موسسه ایران ـ یوریکا در صحبت با ایسنا در مورد مجال ها و چالش های خارج شدن انگلیس از اتحادیه اروپا در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی گفت: اگر از زاویه افرادی که منطق شان در ارتباطات بین الملل منطق قدرت بوده و رویکرد “هابزی” به ارتباطات بین الملل دارند، نگاه کنیم، موجودیتی به اسم “اتحادیه اروپا” موجودیتی مازاد هست؛ چراکه در قالب چنین موجودیتی، تصمیم های در سطح فراملی اتخاذ می گردد، اولویت های کشورها نادیده گرفته شده و کشورها اغلب ناگزیرند باری را به دوش بکشند که لزوما در زمینه منفعت های و امنیت ملی آنان نیست. از چنین منظری، اتحادیه اروپا تهدید محسوب می گردد، اما اگر اتحادیه اروپا را از زاویه کسانی نگاه کنیم که منطق شان مبتنی بر “وابستگی متقابل” هست و بر دستاوردهای نسبی تاکید دارند؛ سازمانی به اسم “اتحادیه اروپا” به آنان این توان را می دهد که دستاوردهای نسبی شان افزایش یابد.

از چنین منظری، اتحادیه اروپا تهدید محسوب می گردد، اما اگر اتحادیه اروپا را از زاویه کسانی نگاه کنیم که منطق شان مبتنی بر “وابستگی متقابل” هست و بر دستاوردهای نسبی تاکید دارند؛ سازمانی به اسم “اتحادیه اروپا” به آنان این توان را می دهد که دستاوردهای نسبی شان افزایش یابد. وی دنبال کرد: جدای از نوع نگاه به ارتباطات بین الملل، این که شما چه طور قدرتی هستید نیز در نوع نگاه تان به سازمان های منطقه ای و بین المللی اهمیت دارد. قدرتی مثل آمریکا به سازمان های بین المللی وارد می گردد تا ابزاری برای اعمال قدرت پیدا نماید، اما وقتی دستورالعمل این سازمان ها در طول زمان زیاد از حد وسیع تشریح می گردد، این سازمان به جای کمک به آمریکا، وسیله محدود کردن قدرت عمل این کشور می گردد.

این به شکلی دقیق تصوری هست که در حال حاضر دونالد ترامپ از سازمان های بین المللی دارد. این کارشناس مسایل اروپا گفت: بر این مبنا، کشوری مثل بریتانیا به عنوان یکی از انگشت شمار کشورهای اروپایی که به ترکیب قدرت سخت و نرم مجهز هست و کشوری که به لحاظ سنتی، کشوری حساس به حاکمیت خود محسوب می گردد، توان ندارد موجودیتی به اسم اتحادیه اروپا را در زمینه منفعت های خود ببیند؛ چراکه این سازمان علاوه بر افزایش بار مالی برای انگلیس، حوزه عمل و قدرت آن را محدود کرده و تصمیاتی فراملی را بر این کشور تحمیل می کند.

سعدالدین تصریح نمود: بریتانیا به صورت سنتی نسبت به حاکمیت اش حساس هست، بنا به این بریتانیایی ها به وسیله این حساسیت که برگرفته از تاریخ آنان هست، توان ندارند قبول کنند تصمیماتی که مربوط به بریتانیاست در بدنه ای فراملی گرفته گردد یا به عنوان مثال، سوبسید پرداخت کنند و سودش را کشاورزان فرانسوی ببرند، از این زاویه برگزیت برای آنان یک مجال هست. افزون بر این، انگلیس به عنوان یکی از انگشت شمار کشورهای اروپایی که استراتژی جهانی دارد، اتحادیه اروپا را مانعی بر سر راه تحقق این استراتژی جهانی خود می بیند.

بریتانیا فکر می کرد، اتحادیه اروپا هست به باشگاه “ثروتمندان” تبدیل می گردد، اما این اتفاق نیفتاد

وی گفت: به طور اساسی ورود بریتانیا به اتحادیه اروپا به این سبب بود که فکر می کرد اتحادیه قرار هست به باشگاه “ثروتمندان” در برابر، مخالفان برگزیت اعتقاد دارند که ماندن در اتحادیه وزن قابل ملاحظه ای به بریتانیا بویژه در سازمان های بین المللی می داد. البته قبول کنندگان ماندن در اتحادیه اروپا نیز استدلال می کنند که در حوزه اقتصادی، ماندن در اتحادیه،  مزایای تجاری و بازرگانی متعددی برای بریتانیا بهمراه داشت و از زیادی حهت های به سود بریتانیا بود.

وی گفت: به طور اساسی ورود بریتانیا به اتحادیه اروپا به این سبب بود که فکر می کرد اتحادیه قرار هست به باشگاه “ثروتمندان” تبدیل گردد و آنان از آن منتفع گردند، اما این اتفاق نیفتاد. البته قبول کنندگان ماندن در اتحادیه اروپا نیز استدلال می کنند که در حوزه اقتصادی، ماندن در اتحادیه،  مزایای تجاری و بازرگانی متعددی برای بریتانیا بهمراه داشت و از زیادی حهت های به سود بریتانیا بود. بریتانیایی ها اعتقاد دارند موفقیت لزوما نه طبق دستاوردهای حاصله لکن گاه طبق آسیب هایی که از آنان اجتناب کرده اید بررسی می گردد. سعدالدین در جواب به این سوال که شما بر این نظرید که یکی از اغراض بریتانیا از برگزیت، احیای استقلال و حاکمیت اش هست در حالی که بریتانیا در عمل در سیاست های کلان خود در سطح منطقه ای و بین المللی به آمریکا منسوب هست.

چه طور میتوان این دو مبحث را با هم جمع کرد؟ آیا واقعا مسئله استقلال یا کاهش هزینه های اقتصادی سبب کلیدی برگزیت هست یا مسئله ای دیگر در میان هست؟ گفت: استقلال مقوله ای مطلق نیست؛ لکن اینجا استقلال از اروپا موردنظر هست. طبیعی هست که بریتانیا و آمریکا به یکدیگر وابستگی هایی دارند، اما اولا این وابستگی مطلق نبوده و دوما، این رابطه مخصوص خود قسمتی غیر قابل حذف از استراتژی جهانی بریتانیا هست. این کارشناس اروپا افزود: اعتقاد دارم علل مذکور برای خارج شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا، حقیقی هست.

آنان داشتند هزینه هایی می دادند که رابطه ای به منفعت ملی شان نداشت یا در حوزه امنیت ملی و رفت و آمد و مرزها مشکلات زیادی داشتند. اما نکته اینجاست که بریتانیا پیش از اینکه به چیزهایی که به دست می آورد نگاه کند به آن چیزهایی که قرار هست از آنان دوری کند می نگرد؛ چراکه آنان اعتقاد دارند موفقیت لزوما نه طبق دستاوردهای حاصله لکن گاه طبق آسیب هایی که از آنان اجتناب کرده اید بررسی می گردد. در حال حاضر می بینیم که اندیشکده های بریتانیایی مثل “چتم هاووس” و “آکسفورد ریسرچ گروپ” وی در جواب به این سوال که پس خارج شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا زیادتر از آنکه ایجابی باشد، سلبی هست؟ گفت: در گام اول، خارج شدن بریتانیا را باید سلبی بدانیم، یعنی آنان قصد دارند از گرفتاری های مالی و روندهای ملی گرایی از نوع پوپولیستی که در اروپا به جریان افتاده یا بحث کوچ و تهدیدهای آن برای امنیت ملی شان فرار کنند. اما بازیگری مثل بریتانیا هیج وقت بدون یک برنامه ایجابی دست به اقدام نمی زند و قطعا برای پس از خارج شدن طراحی هایی دارد.

برگزیت راه را برای بریتانیا به سمت قدرت های دیگر بجز اتحادیه اروپا و آمریکا می گشاید

این کارشناس موسسه ایران ـ یوریکا در ادامه گفت وگوی خود با ایسنا در جواب به این سوال که تا تا چه اندازه تغییرات بین المللی و قدرت گرفتن کشورهایی من جمله چین و حوزه آسیای شرقی و جنوب شرقی یا آمریکای جنوبی و حتی کاهش قدرت آمریکا در برابر چین در این تصمیم بریتانیا برای برگزیت موثر بوده هست؟ با تاکید بر این که “تغییرات بین المللی به صورت قوی بر روند تصمیم های بریتانیایی ها موثر بوده است” در حال حاضر می بینیم که اندیشکده های بریتانیایی مثل “چتم هاووس” و “آکسفورد ریسرچ گروپ” بشدت بر روی کشورهای مشترک المنافع تمرکز کرده اند.

سعدالدین دنبال کرد: ما در نظام بین الملل امروز با پدیده ای به اسم “عدم کارآیی سازمان های بین المللی” این نشان از یک رویکرد جدید یا احیای یک رویکرد قدیمی در سیاست بیگانه بریتانیا می دهد به این مفهوم که آنان با آگاهی از وزن سیاسی قابل ملاحظه کشورهای مشترک المنافع در سازمان ملل به دنبال جبران پشتیبانی سیاست تا حدودی از دست رفته در قالب اتحادیه اروپا هستند. این کارشناس موسسه ایران ـ یوریکا در ادامه گفت وگوی خود با ایسنا در جواب به این سوال که تا تا چه اندازه تغییرات بین المللی و قدرت گرفتن کشورهایی من جمله چین و حوزه آسیای شرقی و جنوب شرقی یا آمریکای جنوبی و حتی کاهش قدرت آمریکا در برابر چین در این تصمیم بریتانیا برای برگزیت موثر بوده هست؟ با تاکید بر این که “تغییرات بین المللی به صورت قوی بر روند تصمیم های بریتانیایی ها موثر بوده است” گفت: تغییرات بین المللی گزینه های پیش روی قدرتی مثل بریتانیا را عوض کرده و آنان را به سمت ایجاد تنوع در گزینه هایشان سوق داده هست. حق وتو در شورای امنیت متناسب با زمان دیگری هست، در حالی که الان قدرت هایی در عرصه بین الملل ظهور کرده اند که اعتقاد دارند این حق باید در بین کشورهای بیشتری تقسیم گردد.

وی گفت: چینی ها “چندجانبه گرایی انتخابی” سعدالدین دنبال کرد: ما در نظام بین الملل امروز با پدیده ای به اسم “عدم کارآیی سازمان های بین المللی” رو به رو هستیم. قسمتی از این مشکل متاثر از مشی قدرت های بزرگ هست و قسمتی هم به این سبب هست که قدرت هایی مثل چین برای این سازمان ها مشروعیت قائل نیستند، چون اعتقاد دارند این سازمان ها منفعت های شان را نمایندگی نمی کنند.

حق وتو در شورای امنیت متناسب با زمان دیگری هست، در حالی که الان قدرت هایی در عرصه بین الملل ظهور کرده اند که اعتقاد دارند این حق باید در بین کشورهای بیشتری تقسیم گردد. بنا به این بریتانیایی ها می دانند که اگر بخواهند از موازنه قدرت در آینده جا نمانند باید از بعضی قید و بندها رها گردند و برگزیت در بخش هایی این هدف را دنبال می نماید و به عبارتی برگزیت این مجال را به بریتانیا می دهد که بجز اتحادیه اروپا و آمریکا، قدرت های دیگر را ببیند و چرخشی در سیاست بیگانه شان داشته باشند؛ البته این به معنای گذر از آمریکا نیست، لکن آنان اهتمام دارند توازنی در جهت گیری های سیاست بیگانه شان ایجاد کنند.

وی گفت: چینی ها “چندجانبه گرایی انتخابی” دارند، یعنی جایی که قسمت متناسب با قدرت شان به آنان داده شده و آن سازمان در جهت منفعت های شان عمل می نماید حضور پیدا می نمایند. در عین حال چین بیکار هم ننشسته هست و وقتی می گوید بخش هایی از این نظام را قبول ندارم، می رود و مابه ازء آن بخش ها، سازمان ها و نهادهای بین المللی را ایجاد می کند، همان کاری که امروز بریتانیا به دنبال خارج شدن از اتحادیه اروپا با بازسازی قراردادها و توافقات دو طرفه و چندجانبه دنبال می نماید. این کارشناس مسایل اروپا در رابطه با تاثیر کاهش نسبی قدرت آمریکا در برابر چین بر تصمیم بریتانیا برای برگزیت افزود: دولتی مثل بریتانیا این روند را می بیند و تغییر در رویکرد دولت آمریکا، تحولی که از دوران اوباما شروع شده و مختص ترامپ نیست، را هم تماما درک کرده هست. هم چنین، خارج شدن به بریتانیا کمک می کند تا با دست بازتری به همکاری و گسترش ارتباطات با کشورهای مشترک المنافع و بازسازی اتحادهای قدیمی در منطقه خلیج فارس و توجه به منطقه قاره آسیا ـ پاسفیک بپردازد؛ مواردی که در سیاست بیگانه بریتانیا مباحث بسیار مهمی هستند.

بریتانیا استراتژی “برگشت به خاورمیانه” را دنبال می نماید

بنا به این بریتانیایی ها می دانند که اگر بخواهند از موازنه قدرت در آینده جا نمانند باید از بعضی قید و بندها رها گردند و برگزیت در بخش هایی این هدف را دنبال می نماید و به عبارتی برگزیت این مجال را به بریتانیا می دهد که بجز اتحادیه اروپا و آمریکا، قدرت های دیگر را ببیند و چرخشی در سیاست بیگانه شان داشته باشند؛ البته این به معنای گذر از آمریکا نیست، لکن آنان اهتمام دارند توازنی در جهت گیری های سیاست بیگانه شان ایجاد کنند. در ماه های موخر می بینیم که بریتانیا نسبت به تغییر سفیرانش در کشورهای منطقه و خاورمیانه من جمله در ایران، امارات متحده عربی، لبنان و یمن اقدام کرده هست که نشان دهنده آن هست که بریتانیا استراتژی “برگشت به خاورمیانه” وی در توضیح نوع رابطه موردنظر بریتانیایی ها با اروپا پس از برگزیت گفت: بریتانیایی ها به دنبال آن هستند که ترتیبات قاعده مندی با مجموعه اروپا داشته باشند، به همین علت حتی بحث حضور بریتانیا در ترتیبات امنیتی اروپا پس از خارج شدن نیز مطرح هست. آنان به دنبال حفظ بخش های سازنده ارتباطات شان با اروپا هستند. به علاوه قبول کنندگان برگزیت اعتقاد دارند پس از برگزیت، بریتانیا خوب تر خواهد توانست روابطش با ایالات متحده را مدیریت کند.

هم چنین، خارج شدن به بریتانیا کمک می کند تا با دست بازتری به همکاری و گسترش ارتباطات با کشورهای مشترک المنافع و بازسازی اتحادهای قدیمی در منطقه خلیج فارس و توجه به منطقه قاره آسیا ـ پاسفیک بپردازد؛ مواردی که در سیاست بیگانه بریتانیا مباحث بسیار مهمی هستند. سعدالدین در ادامه در مورد بریتانیای پس از برگزیت و نگاهش به خاورمیانه گفت: بریتانیا من جمله کشورهایی هست که در دیپلماسی به خوبی از قدرت نرم بهره برده و می برد و در قدرت سخت هم هنوز از قدرت های درجه اول در دنیا بویژه به لحاظ اطلاعاتی محسوب می گردد. به عنوان مثال، حتی ترزا می که طرفدار “خارج شدن نرم” در ماه های موخر می بینیم که بریتانیا نسبت به تغییر سفیرانش در کشورهای منطقه و خاورمیانه من جمله در ایران، امارات متحده عربی، لبنان و یمن اقدام کرده هست که نشان دهنده آن هست که بریتانیا استراتژی “برگشت به خاورمیانه” را دنبال می نماید. در عین حال، آنان الزامات و تنگنا های شان را به خوبی می دانند؛ من جمله این که امروز در خاورمیانه چین، روسیه و آمریکا با قدرت حاضر هستند.

پیش نویس برگزیت بیش تر نتیجه ای برای اتحادیه اروپا است تا بریتانیا

وی در جواب به این سوال که امکان واقع شدن برگزیت بدون توافق چقدر هست؟ با تاکید بر این که “پیش نویس ارایه شده تنها توافق ممکنی هست که می توانستند بر سر آن تفاهم کنند” علی رغم این، خاورمیانه به لحاظ اقتصادی، انرژی و فروش جنگ افزار برای بریتانیا بسیار حایز اهمیت هست، البته یادمان نرود که آینده انرژی در منطقه، گاز هست نه نفت و این را بریتانیایی ها به خوبی می دانند و از همین روست که به دنبال توسعه ارتباطات با قطر هستند. این کارشناس مسایل اروپا در ادامه در مورد پیش نویس مورد توافق نخست وزیر بریتانیا و رهبران اتحادیه اروپا در مورد برگزیت گفت: تصورم این هست که این پیش نویس در مجلس بریتانیا رای نمی آورد. از ۱۹ مارس ۲۰۱۹ در عمل باید برگزیت اجرا گردد، مگر این که دولت ترزا می درخواست تمدید ضرب الاجل دهد که امکان دارد اتحادیه با آن موافقت نکند اما اگر ۱۹ مارس برگزیت بدون توافق اجرا گردد، شش ماه طول می کشد تا بریتانیا با سازوکارهای جدید خود را وفق دهد.

مهمترین سبب برای این مدعا این هست که این توافق خیلی نرم هست. به عنوان مثال، حتی ترزا می که طرفدار “خارج شدن نرم” از اتحادیه اروپا بود و پیش تر اعلام کرده بود که در اتحادیه گمرگی باقی نخواهیم ماند و در خوب ترین حالت بعضی همکاری های قانونی خواهیم داشت، طبق این پیش نویس، ماندن در اتحادیه گمرکی را پذیرفته هست.

این در حالی هست که ماندن در اتحادیه گمرکی وضع برزخ گونه ای برای بریتانیا ایجاد می کند که در عمل از اتحادیه خارج شده اما اختیار مرزهای شان را ندارند و توان ندارد توافقات تجاری به صورت مجزا با کشورهای دیگر منعقد کند، چون توان ندارد میزان تعرفه های تجاری را خودشان معین نمایند. وی در جواب به این سوال که امکان واقع شدن برگزیت بدون توافق چقدر هست؟ با تاکید بر این که “پیش نویس ارایه شده تنها توافق ممکنی هست که می توانستند بر سر آن تفاهم کنند” گفت: دو طرف (دولت بریتانیا و رهبران اتحادیه اروپا) خیلی از خطوط قرمزشان گذر کردند تا به پیش نویس فعلی برسند، به همین علت اعتقاد دارم حتی اگر وارد مذاکره دو مرتبه گردند که بعید هست، توان ندارند به توافقی دیگر دست یابند. در عین حال در انتخاب جانشین با اهمیت آن هست که فرد جایگزین بیش ترین تفاوت را با ترزا می داشته باشد، به همین علت به احتمال زیاد دومنیک کراب و دیوید دیویس در اولویت قرار می گیرند.

در عین حال، خارج شدن بدون توافق هم برای بریتانیا خوب نیست و هزینه های اقتصادی و تبعات سیاسی و امنیتی زیادی در برخواهد داشت. همچنین، اگر اتحادیه قصد داشت زیادتر فشار آورد این پیش نویس را هم از دست می داد اما با این پیش نویس جایی را گذاشت تا این توافق در بریتانیا تصویب گردد؛ هر چند اعتقاد دارم این پیش نویس هم در بریتانیا رای نمی آورد.

از ۱۹ مارس ۲۰۱۹ در عمل باید برگزیت اجرا گردد، مگر این که دولت ترزا می درخواست تمدید ضرب الاجل دهد که امکان دارد اتحادیه با آن موافقت نکند اما اگر ۱۹ مارس برگزیت بدون توافق اجرا گردد، شش ماه طول می کشد تا بریتانیا با سازوکارهای جدید خود را وفق دهد. سعدالدین افزود: اتحادیه اروپا با پیش نویس موجود، چند دستاورد با اهمیت و قابل ملاحظه به دست آورده هست. البته این به این مفهوم نیست که این پیش نویس نهایت مطلوبش باشد اما در قیاس با بریتانیا، این پیش نویس بیش تر نتیجه ای برای اتحادیه اروپا است تا بریتانیا. مسوول دپارتمان اروپای موسسه ایران ـ یوریکا در مورد جانشین احتمالی ترزا می در صورت سقوط دولتش گفت: بیش ترین شانس را دومینک کراب، وزیر استعفا داده برگزیت دارد و بعد بوریس جانسون که مقبولیتی بین اعضای حزب خودش دارد.

سعدالدین در ادامه گفت وگوی خود با ایسنا در مورد عزیمت وزیر خارجه بریتانیا به ایران و بعضی آنالیز ها مبنی بر این که او اهتمام دارد در بحث یمن با دریافت همکاری ایران چاره ای را پیدا نماید و به این شکل برای جانشینی ترزا می، گامی به پیش بردارد، ضمن رد این فرضیه گفت: اعتقاد دارم مسایل بیگانه خیلی در فضای کنونی بریتانیا خریدار و تاثیری ندارد.

وی در جواب به این سوال که بریتانیا پس از خارج شدن از برجام در کنار فرانسه و آلمان و نیز چین و روسیه باقی ماند و تا به حال مواضعی قوی در حفظ این توافق داشته هست، با این وجود کارشناسان اعتقاد دارند این سه کشور اروپایی بویژه بریتانیا با توجه به فشارهای آمریکا از قدرت و عزم حداکثری خود برای ارایه سازوکارهای اقتصادی و مالی برای حفظ منفعت های ایران در برجام استفاده نکرده و نخواهند کرد؟ گفت: در ارتباطات بین الملل تعبیری وجود دارد تحت این عنوان که “خودتان را چه طور به دنیا معرفی می کنید؟ یا این کهNation Bradning” ” شما چیست؟

جرمی هانت و دیوید دیویس هم من جمله کسانی هستند که اسم شان مطرح هست. اروپا اگر برجام را از دست دهد دیگر توان ندارد ازNation Branding   در عین حال در انتخاب جانشین با اهمیت آن هست که فرد جایگزین بیش ترین تفاوت را با ترزا می داشته باشد، به همین علت به احتمال زیاد دومنیک کراب و دیوید دیویس در اولویت قرار می گیرند. به عبارتی اروپا نه از برجام لکن از Nation Branding  وی در جواب به این سوال که بعضی اعتقاد دارند خرید و فروش ای پشت پرده وجود داشته که رهبران اتحادیه به یک باره پیش نویس خارج شدن بریتانیا را علی رغم مخالفت های جدی قبول کردند؟ افزود: اتحادیه اروپا تصورش این هست که این پیش نویس خوب ترین گزینه امکان دارد، از این حیث که بریتانیا را در اتحادیه گمرگی حفظ می کند، بحث ایرلند شمالی را حل می کند و حقوق شهروندان نیز حفظ می گردد.

همچنین، اگر اتحادیه قصد داشت زیادتر فشار آورد این پیش نویس را هم از دست می داد اما با این پیش نویس جایی را گذاشت تا این توافق در بریتانیا تصویب گردد؛ هر چند اعتقاد دارم این پیش نویس هم در بریتانیا رای نمی آورد. خوب ترین دستاویز چین برای رد این درخواست این هست که به آنان بگوید شما در برجام نتوانستید پای سخن تان بایستید، چه طور میتوان به شما اعتماد نمود! بنا به این از یک منظر، کوشش اروپا برای حفظ برجام به این سبب هست که قصد دارد اعتبارش را از دست ندهد.

اروپایی ها در حال تلف کردن زمان هستند

وی در مورد کارکرد ترزا می از زمان انتصابش به عنوان نخست وزیر گفت: ترزا می قبول کننده برگزیت بود اما فکر نمی کرد، خارج شدن اینقدر سخت باشد و البته اتحادیه اروپا هم حق داشت سخت بگیرد چون قصد داشتند از شکل گیری یک دومینوی خارج شدن جلوگیری کنند. ترزا می با امید برای به دست آوردن اکثریت کافی، انتخابات زودرس را برگزار نمود اما در عمل دولت ناگزیر از تشکیل دولت ائتلافی با حزب اتحادگرای ایرلند شمالی گردید و در مبحث برگزیت باید ملاحظات آنان را هم مد نظر داشته باشد. طولانی شدن روند برگزیت، ناخشنودی هایی را در جامعه و حتی در بین حزب محافظه کار ایجاد نمود که به شکلی ارزش وی را تحت الشعاع قرار داد.

در مجموع، این مسایل موجب گردید که ترزا می، نخست وزیر موفقی دست کم در مسئله برگزیت نباشد. وی دنبال کرد: بر این اساس، اتحادیه اروپا خود را یک قدرت هنجاری معرفی کرده هست، قدرتی که به ارزش ها و حقوق بین الملل احترام می گذارد، مذاکره و توافق می کند و به آن دارای تعهد می ماند. اروپا اگر برجام را از دست دهد دیگر توان ندارد از  در توافق هایش و در رابطه با نهادهای بین المللی دفاع نماید. اگر برجام از بین برود در حوزه های دیگر اصلا نمی توان با ایران وارد مذاکره گردید و راه بسته می گردد، اما موفق به این کار نشدند و سر انجام آمریکا از برجام خارج گردید.

این کارشناس مسایل اروپا با بیان اینکه “اروپا تا به حال در حفظ برجام موفق نبوده است” تصریح نمود: انتظار ما از اروپا باید طبق نقطه تعادل مستتر در نظریه بازی ها تشریح گردد، به این معنی که “باید آسیب حداکثری را دست کم و منفعت حداقلی را حداکثر کرد”. به عبارتی اروپا نه از برجام لکن از  خود دفاع می کند. این کارشناس مسایل اروپا در ادامه توضیح داد: فرض کنید اتحادیه اروپا در آینده بخواهد با چین به منظور حفظ ترتیبات امنیتی در قاره آسیا ـ پاسفیک وارد صحبت گردد. خوب ترین دستاویز چین برای رد این درخواست این هست که به آنان بگوید شما در برجام نتوانستید پای سخن تان بایستید، چه طور میتوان به شما اعتماد نمود! بنا به این از یک منظر، کوشش اروپا برای حفظ برجام به این سبب هست که قصد دارد اعتبارش را از دست ندهد.

وی تصریح نمود: مسئله دیگر این هست که اتحادیه اروپا به عنوان یک قدرت هنجاری کوشش دارد در بعضی مسایل، نقطه وصل شدن برای خود ایجاد کند. اتحادیه اروپا سال ها کوشش کرد برای خود یک هویت سیاسی تشریح کند یا سیاست بیگانه مشترک اروپایی داشته باشد، اما متوجه گردید که توان ندارد چنین سیاستی را دستورالعملی ایجاد نمود، لکن سیاست بیگانه مشترک اروپایی را باید با دستاوردهایش تشریح کند و برجام یکی از این دستاوردهاست. اگر برجام را از دست دهند برای فروش به داخل اروپا هم چیزی ندارند. سعدالدین گفت: نکته دیگر اهمیت امنیتی برجام برای اروپا است. مشخصا شرکتی که بازار در آمریکا داشته باشد خطر همکاری با ایران را نمی پذیرد.

اروپا برخلاف آمریکا دغدغه های امنیتی جدی در منطقه ی ما دارد که  برجام قسمتی از آنان را حل کرد. حتی در میزبانی مکانیسم SPV تمام کوشش آنان این هست که آمریکا را به این مسئله قانع کنند که برجام وسیله خوبی هست و باید آن را نگه داریم. بنا به این، اروپایی ها در حال تلف کردن زمان هستند، چون که خودشان می دانند هم به توافق احتیاج دارند، هم قدرت کافی برای نجاتش ندارند.

سعدالدین در جواب به این سوال که اما ایران زمان ندارد، به علاوه ایران هم دلواپس عکس العمل اروپا در صورت خارج شدن از برجام هست؟ گفت: می اندیشم اروپایی ها تصمیم شان را گرفته اند مبنی بر این که “این حداکثر توان ماست” اگر برجام از بین برود در حوزه های دیگر اصلا نمی توان با ایران وارد مذاکره گردید و راه بسته می گردد، اما موفق به این کار نشدند و سر انجام آمریکا از برجام خارج گردید.

خارج شدن ایران از برجام مبنا ندارد

این کارشناس مسایل اروپا با بیان اینکه “اروپا تا به حال در حفظ برجام موفق نبوده است” تصریح نمود: انتظار ما از اروپا باید طبق نقطه تعادل مستتر در نظریه بازی ها تشریح گردد، به این معنی که “باید آسیب حداکثری را دست کم و منفعت حداقلی را حداکثر کرد”.

این کارشناس مسایل اروپا در ادامه در جواب به این سوال که ابقای ایران در برجام چه سود و ضرری خواهد داشت، با بیان این که “خارج شدن ایران از برجام مبنا ندارد” نگاه ایران به اروپا هم باید بر همین اساس باشد و نباید از اروپایی ها توقع بیرون از حجم شان داشت. اول این که آمریکا معیت بین المللی را بر علیه ایران ندارد و دوم همان طور که الیزابت روزنبرگ از اعضای ارشد و مدیر برنامه انرژی اقتصاد و امنیت در مرکز امنیتی “نیو امریکا” اروپایی ها گره های عمیقی با آمریکا به لحاظ امنیتی دارند. هم چنین، برجام برای ما Nation Branding  ایجاد کرد؛ به عنوان کشوری که مذاکره می کند، تعهد می دهد و به تعهدش عمل می نماید و این حجم بزرگی هست در دنیا و برای ما توان چانه زنی ایجاد می کند.

اروپایی ها در فضای داخلی شکاف هایی دارند که برای پر شدن آن شکاف ها احتیاج به آمریکا دارند.وی گفت: با برگزیت از یکسو راه باز می گردد که اتحادیه اروپا همگرایی های دفاعی ـ امنیتی خود را تقویت نماید که به معنای کاهش وابستگی به ناتو هست.

سعدالدین در مورد نقش بریتانیا در گفتگوها میان ایران و سه کشور اروپایی برای حفظ برجام و استفاده از نفوذ و توان خود برای به نتیجه رساندن SPV از سوی دیگر، وقتی بریتانیا به عنوان یک نیروی موثر نظامی از اتحادیه اروپا خارج گردد، توان دفاعی اتحادیه کاهش می یابد و به صورت طبیعی وابستگی به ناتو افزایش پیدا می نماید و این موجد یک تناقض جدی هست. مسئله دیگر این هست که فضای اتحادیه اروپا خیلی فضای دستورالعملی نیست که بتوان به عنوان مثال قانون مسدودسازی تحریم ها را با بخش نامه و دستورالعمل اجرایی کرد. این دستورالعمل ها الزام نیستند و شرکت ها وسیله شکایت به دادگاه های اروپایی به علت اعمال این تنگنا ها از سوی اتحادیه را دارند یا توان دارند این مسئله را مشمول مرور زمان کنند. مشخصا شرکتی که بازار در آمریکا داشته باشد خطر همکاری با ایران را نمی پذیرد. مسوول دپارتمان اروپای موسسه ایران ـ یوریکا در ادامه افزود: اروپایی ها قصد دارند که برجام بماند اما توان و حجم لازم را ندارند. بنا به این، بریتانیا در منطقه طرف ما نیست لکن به جبهه مقابل کمک می کند تا ایران را بالانس کند.

این کارشناس مسایل اروپا در مورد این که بعضی بر این نظرند تعلل اروپا در تعیین سازو کار مالی به علت وقت کشی و گرفتن امتیاز از ایران در منطقه هست و به عبارتی آنان به لحاظ مالی و سیاسی مشکلی ندارند، اما تا وقتی امتیاز لازم را در منطقه از ایران نگیرند SPV بنا به این، اروپایی ها در حال تلف کردن زمان هستند، چون که خودشان می دانند هم به توافق احتیاج دارند، هم قدرت کافی برای نجاتش ندارند. در عین حال، اشکالات آنان به ما در منطقه اصلا به برجام مربوط نیست، اما اهتمام دارند این پیام را به آمریکا بدهند که ما نیز دغدغه های تو در مورد ایران در منطقه را داریم، از سویی این پیام را به ایران بفرستند که باید یک جاهایی با ما راه بیایی.

سعدالدین تاکید کرد: آنانSPV   را حفظ می کنند چون حفظ برجام برای هویت سیاسی اروپا و امنیت منطقه ای آنان با اهمیت هست.

انتخاب بریتانیا در منطقه ایران نیست

سعدالدین در جواب به این سوال که اما ایران زمان ندارد، به علاوه ایران هم دلواپس عکس العمل اروپا در صورت خارج شدن از برجام هست؟ گفت: می اندیشم اروپایی ها تصمیم شان را گرفته اند مبنی بر این که “این حداکثر توان ماست” که به کار گرفتیم و به عقیده من هم حداکثر توان شان همین هست. وی تاکید کرد: مشی اروپا با ما دو هدف مشخص دارد؛ یکی اینکه برجام را حفظ نمایند و دوم این که مبنای خارج شدن احتمالی ما از برجام را دچار اشکال کنند. این کارشناس مسایل اروپا در ادامه در جواب به این سوال که ابقای ایران در برجام چه سود و ضرری خواهد داشت، با بیان این که “خارج شدن ایران از برجام مبنا ندارد” گفت: در حداقلی ترین شکل ممکن حفظ برجام سه منفعت برای ایران دارد.

اول این که آمریکا معیت بین المللی را بر علیه ایران ندارد و دوم همان طور که الیزابت روزنبرگ از اعضای ارشد و مدیر برنامه انرژی اقتصاد و امنیت در مرکز امنیتی “نیو امریکا” نوشته بود اگر اروپا با آمریکا معیت نکند تحریم آمریکا آن کارآیی را نخواهد داشت، چون درست توان ندارند فعالیت های ایران را کاوش کنند. هم چنین، برجام برای ما . تعبیر زشت مایک پمپو وزیر امور خارجه آمریکا در مورد ایران و مردم از همین جا نشات می گیرد؛ آنان مدعی اند علاوه بر بالانس ایران آن قدر فشار می آوریم که ایران به سمت ما بیاید، یعنی ایران را ناگزیر می کنیم انتخاب های ما (آمریکا) را داشته باشد.

وی در ادامه جواب به این سوال که باز شدن سفارت خانه های دو کشور چه تاثیری در ارتباطات دو طرفه و سیاسی داشته هست؟ با بیان این که “به نظر نمی رسد تاثیر خاصی داشته است” از آنجایی که اروپا به دنبال تنش در منطقه نیست، در صورت خارج شدن ایران از برجام به سمت فشار حداکثری بر علیه آن نخواهد رفت.

وی در جواب به این سوال که در صورت خارج شدن احتمالی ایران از برجام، اروپا چه خواهد کرد؟ گفت: سناریو اول این که در فضای فشار حداکثری بر علیه ایران قرار دریافت کنند و با آمریکا همراه گردند و ذیل کارهای آمریکا بر علیه ایران حرکت کنند، اما از آنجایی که اروپا به دنبال تنش در منطقه نیست، اعتقاد دارم اروپا به سمت فشار حداکثری بر علیه ایران نخواهد رفت. گفت: ایران در بحث برجام و خیلی مسایل دیگر مسئله بریتانیایی ها نیست.

صحبت از خبرنگار ایسنا: زهرا اصغری

انتهای پیام